(ممّن آخذ معالم ديني؟). ديگر اين كه اقرار راوي در انتهاي روايت به سؤال از هر چيزي كه نياز داشته است، گوياي سعه نطاق و سلوك شارع در رجوع به ثقات است. و در آخر، مخفي نماند كه قطعاً سطح اعتماد به دست آمده از رجوع به شخص امام عليه السلام با اعتماد حاصل از رجوع به فرد ثقه ـ هر قدر هم موثوقٌ به باشد ـ يكسان نيست، ولي با اين حال، ارجاع به ثقه به عنوان سيره دائمي از سوي معصومين عليهم السلام طرح ميشود. اين سيره فقط نسبت به بعد مسافت و عدم قدرت در دستيابي مستقيم به معصوم عليه السلام جاري نيست، بلكه با وجود امكان دستيابي به امام عليه السلام نيز كارآيي دارد كه ميتوان بسياري روايات آن را مشاهده كرد.۱
دستور به پيروي از مضامين روايات ثقات:
العمري ثقتي فما ادّي اليك عنّي فعنّي يودّي و ما قال لك عنّي فعنّي يقول، فاسمع له واطع فانّه الثقة المأمون.
به چند نكته به اختصار ذيل اين روايت شريف اشاره ميشود.
1. تأكيد بر تشخيص مصداق ثقه توسط امام؛
2. عموميت «ما» در «ما ادي و ما قال لك» كه قطعاً شامل مسائل عقايدي ميشود؛
3. ايجاد نسبت تسويه ميان قول جناب عمري و فرمايش امام عليه السلام توسط امام عليه السلام با وجود تفاوت يقينزايي و ظن آفريني در اخذ از اين دو حالت؛
4. تعليل ذيل روايت كه به قالب تعميم، مناط اطاعت را وثاقت بيان ميكند؛
5. عبارت «ما ادي اليك عني فعني يودي» به جاي «ما ادي فعني يودي» دلالت بر وثاقت راوي در نقش روايي او ميكند كه امام عليه السلام همين اندازه را براي وجوب اطاعت در مايودي كافي ميدانند.
عتابآميزترين تعابير در برخورد با منكرين روايات ثقات.
فانه لاعذر لأحد من موالينا في التشكيك فيما يؤدّيه عنا ثقاتنا۲امّا اذا قامت عليه الحجّة ممّن يثق به في علمنا فلم يثق به فهو كافر.۳فورد التوقيع بخط مولانا صاحب الزمان عجل الله تعالي فرجه: و اما الحوادث الواقعة فارجعوا فيها الي رواة حديثنا فانهم حجّتي عليكم و انا حجة الله.۴
هـ) شبكه همرسان ظنون اعتقادي
به عنوان تكمله بحث ميتوان، به اختصار، به ويژگي مكملي و همرساني روايات اعتقادي در ابواب مختلف اشاره كرد كه تشكيل پازل قطع را، بنا بر نظريه شهيد صدر، بسيار سريعتر و سادهتر از مسائل
1.. وسائل الشيعه، ابواب صفات التافي، باب ۱۱، احاديث ۳۲، ۳۴، ۳۵ نمونه را: أفيونس بن عبدالرحمن ثقة آخذ عنه و احتاج اليه من معالم ديني؟ فقال عليه السلام نعم. و نيز ر.ک: ج۱۸، ص۱۱۵.
2.. بحارالانوار، ج۵۰، ص۳۱۹.
3.. وسائل الشيعة، كتاب الطهارة، ابواب مقدمات العبادات، باب ۲، ح۱۹.
4.. بحار الانوار، ج۲، ص۹۰.