کند. بنا بر اين، ضروري است که ملاکهاي مشخصي براي غلوآميز بودن توصيفي از اهل بيت عليهم السلام استخراج شود.
لازم به ذکراست که بايد بررسي رواياتي که احتمال اشتمال بر مفاهيم غلوّ آميز در باره آنها ميرود، در دو مقام صورت بگيرد:
1. مقام ثبوت،
2. مقام اثبات.
در مقام ثبوت بايد بررسي شود که آيا در واقع و نفس الامر (بدون توجه به اين که روايت و دليل ما در چه وضعيت و موقعيتي قرار دارد)، امکان اتصاف اهل بيت به اموري که در روايات به آن منتسب شدهاند، وجود دارد يا نه؟ براي قضاوت در اين مقام نيازمند تعريف خط قرمزها و ملاکهايي از قرآن، احاديث معتبر و عقل هستيم تا روايات را به اين معيارها عرضه کنيم. از اين رو، نوشته حاضر، ناظر به مقام ثبوت است و هدف ما تعريف همين خط قرمزها و معيارهاست. در مقام اثبات نيز با بررسي سندي و محتوايي، به اين سؤال پاسخ داده ميشود که آنچه به اهل بيت نسبت داده شده تا چه حدّ قابل اثبات است؟۱
قرآن کريم مهمترين منبع در حوزه مطالعات ديني و اسلامي است. در اين بحث نيز ابتدا معيارهاي قراني غلوّ مطرح و در ادامه به معيارهاي حديثي خواهيم پرداخت.
معيارهاي قرآني
با مراجعه به آيات قرآن و دسته بندي آنها ميتوان امور زير را به عنوان معيار و ملاک براي غلوّمطرح کرد:
1. انتساب ربوبيت و الوهيت به غيرخدا
اين انتساب ميتواند هم به صورت نفي ربوبيت الهي و پرستش غيرخدا باشد؛ مانند، بتپرستي، جن پرستي و پرستش ملائکه و هم در قالب شريک قرار دادن براي خداوند در ربوبيت و الوهيت؛ مثل قول به تثليث و پنداشتن پسر براي خداوند آيات بسياري به اين مسأله اشاره دارند که برخي از آنها را از باب نمونه ذکر ميکنيم:
(يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ وَلاَ تَقُولُواْ عَلَى اللّهِ إِلاَّ الْحَقِّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ فَآمِنُواْ بِاللّهِ وَرُسُلِهِ وَلاَ تَقُولُواْ ثَلاَثَةٌ انتَهُواْ خَيْرًا لَّكُمْ إِنَّمَا اللّهُ إِلَـهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَن يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَات وَمَا فِي الأَرْضِ وَكَفَى بِاللّهِ وَكِيلاً)2 .
1.. براي بررسي بيشتر ر.ک: «دو رويکرد ثبوتي و اثباتي در نقد حديث».
2.. سوره نساء، آيه۱۷۱.