معيارهای غلوّ در قرآن و روايات - صفحه 84

(قُل لَّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ)1 .
(وَلِلّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ...)2 .
(قُل لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَآئِنُ اللّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَيْبَ...)3.
در اين ميان، آيات ديگري در قرآن وجود دارد که نشان ميدهد، برخي افراد به اذن و عنايت الهي مي‌توانند به اين صفات متصف شوند؛ مثل انتساب، زنده کردن و ميراندن و روزي دادن و... به برخي ملائکه4 و يا انتساب خلقت، زنده کردن، ميراندن و شفا دادن به حضرت عيسي عليه السلام 5 ـ که به اذن خداوند و براي اثبات نبوت او بود ـ و يا علم برخي از پيامبران به غيب،6 بنا بر اين، آيات حصر دلالت دارد که اين صفات اصالتاً و ذاتاً از آن خداست و آيات ديگر نشان ميدهد که به اذن و عنايت الهي افراد ديگري ميتوانند منتسب به اين صفات شوند؛ اما نه به نحو استقلالي. البته ميزان، محدوده و نحوه انتساب به خواست خداوند است؛ همچنان که در برخي موارد، انتساب اينگونه امور، از باب سببيّت و وسيله بودن ديگران است؛ مثل انتساب زنده کردن و ميراندن و روزي دادن به برخي ملائکه و يا در برخي موارد به عنوان معجزه پيامبر الهي مطرح شده است؛ مثل انتساب آفريدن، زنده کردن، ميراندن و شفا دادن و... به پيامبران که در واقع، محدود به زمان و مکان و عمل خاصي بوده است و بر صدق ادعاي نبوت گواه بوده است. در باره علم غيب نيز، علم کسانيکه با عنايت الهي از غيب آگاه ميشوند، وابسته به خواست و اراده الهي است و هر وقت خداوند اراده کند، از آنان سلب ميشود و محدوده آگاهي از غيب نيز به خواست و اراده الهي بستگي دارد. در هر حال، روشن است که هيچ موجود ديگري را نميتوان به نحو مطلق و بدون قيد و شرط متصف به اين صفات کرد.

3. نفي بشريت پيامبران الهي

از برخي آيات برميآيد که نفي بشر بودن انبياي الهي يکي از مصاديق غلوّ است و البته به دنبال انبيا عليهم السلام در باره ائمه عليهم السلام نيز ميتوان گفت که هر سخن و اعتقادي که مستلزم خروج آنان از بشر بودن باشد غلوّ آميز است:
(قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَن كَانَ يَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا)7 .

1.. سوره نمل، آيه ۶۵.

2.. سوره هود، آيه ۱۲۳.

3.. سوره انعام، آيه ۵۰.

4.۵. سوره نساء، آيه۹۷؛ سوره انعام، آيه ۶۱؛ سوره محمد، آيه ۲۷؛ سوره نحل، آيه ۲۸و ۳۲.

5.۶. سوره آل عمران، آيه ۴۹.

6.۷. سوره آل عمران، آيه ۱۷۹؛ سوره هود، آيه ۴۹؛ سوره يوسف، آيه ۱۰۲؛ سوره جن، آيه ۲۶ ـ ۲۷؛ سوره تکوير، آيه ۲۲ ـ ۲۴.

7.. سوره کهف، آيه ۱۱۰.

صفحه از 98