معيارهای غلوّ در قرآن و روايات - صفحه 87

امام رضا عليه السلام فرمود:
من تجاوز بأميرالمؤمنين عليه السلام العبوديّة فهو من المغضوب عليهم ومن الضالين؛1
کسي که اميرالمؤمنين عليه السلام را از مرز بندگي فراتر برد، او از مغضوبان و گمراهان خواهد بود.
عن محمد بن زيد الطبري: کنت قائماً علي رأس الرضا عليه السلام بخراسان و عنده عدة من بني هاشم، منهم اسحاق بن موسي العباسي فقال: يا اسحاق! بلغني انّ الناس يقولون: انا نزعم انّ الناس عبيد لنا، لا و قربتي من رسول الله صلي الله عليه و آله ما قلته قط و لا سمعته من احد من آبائي و لا بلغني من احد منهم قاله، لکنا نقول: الناس عبيد لنا في الطاعة، موال لنا في الدين، فليبلغ الشاهد الغائب.2
محمد بن زيد طبري گفت: من در خراسان نزد حضرت رضا عليه السلام ايستاده بودم و نزدشان گروهي از بني هاشم و در ميانشان اسحاق پسر موسي بن عيساي عباسي بودند. پس حضرت فرمود: اي اسحاق، شنيده‌ام مردم مي‌گويند ما مي‌پنداريم که مردم بندگان ما هستند. نه. سوگند به خويشاوندي‌ام با رسول خدا! صلي الله عليه و آله هرگز آن را نگفته‌ام و از پدرانم نشنيده‌ام که آن را بگويند و از کسي نشنيده‌ام که پدرانم آن را گفته باشند، ولي من مي‌گويم: مردم در اطاعت بنده ما هستند و در دين پيرو ما، پس حاضران اين سخن را به غايبان برسانند.

امام صادق عليه السلام فرمود:
لعن الله المغيرة بن سعيد! فانّه کان يکذب علي أبي فأذاقه الله حرّ الحديد، لعن الله من قال فينا ما لا نقوله في انفسنا و لعنا لله من ازالنا عن العبوديّة لله الذي خلقنا و اليه مآبنا و معادنا و بيده نواصينا؛3
خدا مغيرة بن سعيد را لعنت کند! او به پدرم دروغ مي‌بست و خداوند داغيِ آهن (طعم شمشير) را به او چشاند. لعنت خدا بر کسي که در باره ما چيزي بگويد که ما خود نمي‌گوييم [و چنان اعتقادي نداريم]. لعنت خدا بر کسي که ما را بنده خدا نداند؛ خدايي که ما را آفريده و بازگشت و معاد ما به سوي اوست و زمام اختيار ما در کف اوست!

امام رضا عليه السلام فرمود:
اللهم لا تليق الربوبيّة الابك، و لا تصلح الالهيّة الا لك، فالعن النصاري الذين صغروا عظمتك و العن المضاهين لقولهم من بريتك. اللهم انا عبيدك و ابناء عبيدك، لا نملك لأنفسنا ضراً و لا نفعاً و لا موتاً و لا حياة و لا نشوراً. اللهم من زعم أننا ارباب فنحن اليك منه براء... .4

1.. الاحتجاج، ج۲، ص۴۵۳؛ التفسير المنسوب الي الامام العسکري عليه السلام ، ص۵۰.

2.. الکافي، ج۱، ص۱۸۷، ح۱۰؛ الامالي للمفيد، ص۲۵۳، ح۳؛ الأمالي للطوسي، ص۲۲، ح۲۷؛ بشارة المصطفي، ص۷۰.

3.. رجال الکشي، ج۲، ص۴۸۹، ح۴۰۰.

4.. الاعتقادات للصدوق، ص۴۱؛ (گفتني است که شيخ صدوق متن دعا را به عنوان حجت و دليل براي يک امر اعتقادي قرار داده است) براي نمونه‌هاي ديگر ر. ک: الکافي، ج۱، ص۲۶۹، ح۶؛ رجال الکشي، ج۱، ص۳۳۶؛ ج۲ ص۵۹۴ ح۵۵۱؛ بحار الأنوار، ج۲۵، ص۲۶۱ ـ ۳۲۷.

صفحه از 98