معيارهای غلوّ در قرآن و روايات - صفحه 92

يا محمد بن علي! تعالي الله عزّوجل عمّا يصفون، سبحانه و بحمده، ليس نحن شرکاء في علمه، بل لا يعلم الغيب غيره... أنّي بريء الي الله و الي رسوله ممّن يقول: انّا نعلم الغيب او نشارك الله في ملکه أو يحلّنا محلّاً سوي المحل الذي نصبه الله لنا...؛۱
از جمله توقيعاتي که از جانب حضرت صاحب الزمان عليه السلام در ردّ غلات خارج شده، نامه‌اي است که در پاسخ محمّد بن عليّ بن هلال کرخي داده‌اند: اي محمّد بن علي، خداوند بسي برتر از آن چيزهايي است که او را وصف مي‌کنند، پاک و منزّه است و به حمد شايسته، ما هرگز شريکان او در علم نيستيم و نه در قدرت و نيرويش، بلکه هيچ کس جز او از غيب خبردار نيست... من بيزاري مي‌جويم از کسي که بگويد، ما علم غيب داريم يا در ملک خدا مشارکت داريم و جايگاه ما را در مکاني جز آن محلّي که خداوند قرار داده، قرار دهد.

در باره اين روايت توجه به چند نکته ضروري است:
الف) علاوه بر مرسل بودن روايت، محمد بن علي بن هلال الکرخي مجهول است و تنها جايي که نامي از او برده شده، همين متن از الاحتجاج طبرسي است. بنا بر اين روايت از نظر سند ضعيف است.
ب) آنچه در متن روايت نفي شده، قول به علم غيب ذاتي اهل بيت عليهم السلام بوده که مساوي با شريک قرار دادن اهل بيت عليهم السلام با خداست (ليس نحن شرکاء في علمه)، (انا نعلم الغيب أو نشارك الله في ملکه). از اين رو، مطلق آگاهي اهل بيت عليهم السلام از غيب نفي نشده است.
ج) علامه مجلسي ذيل روايت مينويسد:
مراد از نفي علم غيب از اهل بيت عليهم السلام ، اين است که آنان بدون وحي و الهام از غيب خبر ندارند؛ اما آگاهي آنان از غيب از طريق وحي و الهام قابل انکار نيست، چرا که عمده معجزات انبيا و اوصيا خبر دادن از امور غيبي بوده است.۲
4. عن عمار الساباطي قال: سألت ابا عبد الله عليه السلام عن الامام يعلم الغيب؟ فقال:
لا و لکن اذا اراد ان يعلم الشيء اعلمه الله ذلك.۳
روايت دلالت دارد که ائمه عليهم السلام ميتوانند به تعليم الهي از غيب آگاه شوند.
نکته ديگري که در اينجا ميتوان مطرح کرد و در باره همه روايتهايي که علم غيب را از اهل بيت عليهم السلام نفي ميکنند، قابل صدق و تطبيق است، آن که در اين روايات، ائمه عليهم السلام با توجه به ميزان عقل و درک و ظرفيت مخاطبان سخن گفتهاند و اگر علم به غيب را نفي نميکردند، امکان داشت که افراد ضعيف دچار کج فهمي شده و در باره آنان افکار نادرست و غلوآميز کرده و احياناً آنان را به ربوبيت و ... متصف کنند.

1.. الاحتجاج، ج۲، ص۵۴۹، ح۳۴۷.

2.. بحار الأنوار، ج۲۵، ص۲۶۸.

3.. الکافي، ج۱، ص۲۵۷؛ بصائر الدرجات، ص۳۱۵، ح۴.

صفحه از 98