نظريات و گفتههاى معاصرانامام سجاد عليه السّلامدرباره آن حضرت[۱]
  مورخان، فقها و علماى همعصر امام سجاد عليه السّلام همگى در تعريف و تمجيد از آن حضرت سخن راندهاند چه آنان كه از دوستان و مخلصان او بوده يا آنان كه كينه و دشمنى او را به دل داشتند، در اينجا به نظر چند تن از آنان اشاره مىكنيم:
  
    - صحابى بزرگوار جابر بن عبد اللّه انصارى گويد: «در فرزندان انبيا كسى چون على بن الحسين عليه السّلام ديده نشده است ...»[۲].
 
    - عبد الله بن عباس عليرغم اينكه از نظر سن از امام سجاد عليه السّلام بزرگتر بود او را بسيار بزرگ مىداشت و از سر خضوع در برابر او خم مىشد، هرگاه او را مىديد به احترام او از جاى برمىخاست و با صداى بلند مىگفت: «خوش آمدى اى حبيب من و اى پسر حبيب من»[۳].
 
    - محمد بن مسلم قرشى زهرى كه او را صفت فقيه دادهاند و يكى از پيشوايان مشهور و عالم شام و حجاز بود با اينكه در خط اهل بيت عليهم السّلام نبود در كلمات خود به ارزشها و صفات والاى آن امام همام اشاره كرده است:
 
  
  أ- «من هيچيك از هاشميان را چون على بن حسين نديدهام ...»[۴].
  ب- «در ميان اهل بيت عليهم السّلام مردى افضل از على بن الحسين ديده نشده است»[۵].
  ج- «... كسى را فقيهتر از او (امام سجاد) نديدم»[۶].
  
    - سعيد بن مسيب از فقهاى برجسته مدينه كه درباره او گفتهاند: در ميان تابعان كسى در دانش به او نمىرسد[۷]، و افتخار مصاحبت امام سجاد عليه السّلام را داشته است با آگاهى از شدت تقوى و ورع آن حضرت در توصيف او مىگويد:
 
  
  أ- «هرگز كسى را برتر از على بن الحسين نديدهام و هرگاه وى را ديدم خويش را خوار و ناچيز شمردم»[۸].
  ب- «پرهيزگارتر از وى (امام سجاد عليه السّلام) نديدم»[۹].
  ج- جوانى قريشى نزد سعيد نشسته بود كه امام سجاد وارد شد جوان از او پرسيد اين شخص كيست؟ سعيد پاسخ داد: اين آقا و سرور عبادت كنندگان است[۱۰].
  
    - زيد بن اسلم كه جلودار قافله فقهاى مدينه و از مفسران قرآن بود[۱۱]، او نيز درباره امام سجاد عليه السّلام كلماتى دارد:
 
  
  أ- «در ميان اهل قبله (مسلمانان) با كسى همسنگ او همنشينى نكردهام»[۱۲].
  ب- «در ميان اهل بيت عليهم السّلام كسى را مانند او نديدهام»[۱۳].
  ج- «كسى را چون على بن الحسين اهل فهم و حافظ احاديث نديدهام»[۱۴].
  
    - حماد بن زيد از بارزترين فقهاى بصره كه از ائمه مسلمين دانسته شده[۱۵]از امام سجاد عليه السّلام چنين مىگويد: «على بن الحسين بافضيلتترين هاشمى است كه من ديدهام.»[۱۶]
 
    - يحيى بن سعيد كه از بزرگان تابعين و افاضل فقها و علما است[۱۷]گفته:
 
  
  از على بن الحسين استماع روايت كردهام و او بافضيلتترين هاشمى است كه من ديدهام»[۱۸].
  
    - اقرار و اعتراف به فضايل امام سجاد عليه السّلام منحصر به دوستان او نبوده و به دشمنانش نيز سرايت كرده است وقتى امام سجاد عليه السّلام به حال اسارت در مسجد شام بود و اهل شام به يزيد اصرار داشتند كه به امام اجازه خطبه خواندن بدهد ترس خود را در قالب اين جواب بيان داشت: ايشان از خاندانى هستند كه از پستان دانش شير نوشيدهاند، او از اين منبر به زير نمىآيد مگر اينكه من و همه آل ابو سفيان را مفتضح و رسوا نمايد[۱۹].
 
    - عبد الملك بن مروان، اين هم يكى ديگر از دشمنان امام سجاد عليه السّلام است كه درباره او زبان به اعتراف گشوده است و خطاب به وى مىگويد: همانا تو بر خاندان خود و بر تمام اهل زمانه خود برترى بزرگى دارى و به قدرى از فضل و علم و دين و ورع بهرهمند گرديدهاى كه جز پدرانت كس ديگرى بدان پايه نرسيده است[۲۰].
 
    - منصور دوانيقى، و باز هم از دشمنان اهل بيت عليهم السّلام كه در نامهاى به محمد نفس زكيه [پسر عبد الله محض از نوادگان امام حسن مجتبى] به برترى امام سجاد عليه السّلام چنين اشاره مىكند: «در ميان شما (علويان) پس از وفات رسول خدا مولودى چون او (زين العابدين) زاده نگرديده است[۲۱].
 
  
  
  
    [۱]پيشوايان هدايت، ج۶، ص: ۲۴
  
    [۲]( ۱). حياة الامام زين العابدين، دراسة و تحليل ۱/ ۱۲۶.
  
    [۳]( ۲). تاريخ دمشق ۳۶/ ۱۴۷، تذكرة الخواص ۳۲۴.
  
    [۴]( ۳). تهذيب التهذيب ۹/ ۴۴۵.
  
    [۵]( ۴). ألأغانى ۱۵/ ۳۲۵.
  
    [۶]( ۵). شذرات الذهب ۱/ ۱۰۵.
  
    [۷]( ۶). تهذيب التهذيب ۴/ ۸۵.
  
    [۸]( ۱). تاريخ يعقوبى ۳/ ۴۶.
  
    [۹]( ۲). العبر فى خبر من غبر ۱/ ۱۱۱.
  
    [۱۰]الفصول المهمة ۱۸۹.
  
    [۱۱]تهذيب التهذيب ۳/ ۳۹۵.
  
    [۱۲]حباة الامام زين العابدين
  
    [۱۳]همان.
  
    [۱۴]طبقات الفقهاء ۲/ ۳۴.
  
    [۱۵]تهذيب التهذيب ۳/ ۹.
  
    [۱۶]تهذيب اللغات و الاسماء، قسم اول/ ۳۴۳.
  
    [۱۷]حباة الامام زين العابدين دراسة و تحليل ۱/ ۱۳۰ از تهذيب التهذيب.
  
    [۱۸]همان مصدر از تهذيب الكمال ج ۷/ ق ۲/ ص ۳۳۶.
  
    [۱۹]نفس المهموم ۴۴۸- ۴۵۲ چاپ قم به نقل از مناقب آل ابى طالب ۴/ ۱۸۱ از كتاب احمر از اوزاعى خطبه را بدون مقدمه ذكر كرده و مقدمه خطبه را از كامل بهايى ۲/ ۲۹۹- ۳۰۲، به كتاب حياة الامام زين العابدين از قرشى ۱/ ۱۷۵ نگاه كنيد.
  
    [۲۰]( ۳). بحار الانوار ۴۶/ ۷۵.
  
    [۲۱]( ۴). مبرد، الكامل ۲/ ۴۶۷، ۵/ ۳۱۰.