همه مورخان بر اين مطلب اتفاقنظر دارند كه امام سجاد از سخاوتمندترين افراد بوده و دست بخشش او همواره بر فقرا و مساكين گشوده بوده است و از جود و بخشش وى داستانهايى نقل كردهاند:
- محمد بن اسامه مريض شد امام عليه السّلام به عيادت او رفتند چون امام عليه السّلام در مجلس نشستند محمد شروع به گريه كرد امام عليه السّلام به او فرمود: «چهچيز تو را به گريه انداخته است»؟ عرضه داشت: قرض دارم، امام عليه السّلام فرمود: «چه مقدار بدهكارى؟» پاسخ داد: پانزده هزار دينار. امام فرمود: «قرضت بر عهده من» و از جابر نخاست تا قرض او را ادا نمود[۱].
- در كرم و سخاوتش همين بس كه هرروز ظهر در خانهاش نهار عمومى مىداد[۲].
- امام سجاد عليه السّلام به صورت پنهانى متكفل مخارج يكصد خانه بود كه در هركدام از آن عدهاى از مردم زندگى مىكردند[۳].
برخورد امام عليه السّلام با فقرا
الف- گرامى داشتن فقيران
امام عليه السّلام با فقيران همنشينى نموده و مواظب بود تا احساسات و عواطف آنان به هيچ نحو جريحهدار نشود، هنگامى كه به سائلى چيزى مىداد او را مىبوسيد تا اينكه سائل احساس ذلت نكند[۴]و چون گدايى به سراغش مىآمد او را چنين خطاب مىكرد: خوش آمدى اى كسى كه توشه سفر آخرت مرا بر دوش مىكشى[۵].
ب- مهربانى امام عليه السّلام با مستمندان
ايشان بسيار با فقرا و مستمندان مهربان و دلسوز بود و از اينكه يتيمان، بيچارگان، مستمندان، زمينگيرشدگان و همه بختبرگشتگان جامعه بر سفرهاش بنشينند بسيار خشنود مىگرديد. او با دست خويش لقمه در دهان آنان مىنهاد[۶]همچنانكه شبها غذا و هيزم را بر دوش خود به درب خانه ايشان حمل مىنمود. مهربانى امام سجاد عليه السّلام با مستمندان به اندازهاى بود كه هيچگاه از چيدن محصول نخلستان در شب خوشش نمىآمد؛ چون فقرا فقط روزها به نخلستانهاى در حال چيدن مىرفتند و چيدن محصول در شب باعث محروم شدن آنان مىگرديد. هنگامى كه خبردار شدند كارپرداز ايشان ميوه يك درخت را آخر شب چيده است به او فرمودند: «ديگر چنين كارى نكن آيا نمىدانى كه پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله از اين كار نهى كرده و فرموده است: شاخهاى از خرما كه به مستمند داده شود همان حقى است كه در قرآن به پرداخت آن در روز درو امر شده است؟»[۷].
ج- نهى امام عليه السّلام از راندن سائل
امام عليه السّلام به دليل تبعات سوئى كه اين كار داشت از قبيل از بين رفتن نعمتها، يا نزول ناگهانى عذاب، از اين كار به شدت نهى مىكردند.
ايشان در بسيارى از احاديث نقلشده بر ضرورت اين كار [نراندن سائل] تأكيد كردهاند:
ابو حمزه ثمالى مىگويد: روز جمعهاى نماز صبح را با امام سجاد عليه السّلام بهجا آوردم پس از نماز با هم به سمت خانه آن حضرت روانه شديم، ايشان كنيزك خود به نام سكينه را فراخواندند و فرمودند: «امروز جمعه است، هيچ سائلى از در خانه من نمىگذرد مگر اينكه او را اطعام مىكنيد.» ابو حمزه عرض كرد: هرسائلى به در خانه مىآيد كه مستحق نيست. امام عليه السّلام فرمودند: «بيم آن دارم كه بعضى از آنان مستحق باشند و ما او را برانيم و به واسطه اين عمل آنچه بر يعقوب و آل يعقوب نازل گرديد بر ما اهل بيت نازل شود، آنان را اطعام كنيد، آنان را اطعام كنيد، يعقوب پيامبر همه روزه براى خوراك خود و خانوادهاش يك قوچ ذبح مىكرد. روز جمعهاى در هنگام افطار سائل مؤمنى از در خانه يعقوب مىگذشت ندا درداد كه سائل گرسنه و غريب را از بقيه غذاى خود اطعام كنيد، آنان با آنكه صداى او را مىشنيدند، گفتههايش را راست نپنداشته و او را تصديق نكردند، آن مستمند چون از ايشان نااميد شد و شب فرارسيد به راه خود رفت و شب را با شكم خالى در حالى كه از گرسنگى خود به خدا شكايت مىكرد به صبح رساند، يعقوب و خانوادهاش نيز با شكم سير و در حالىكه هنوز مقدارى از غذاى آنان باقى بود خوابيدند، صبح فردا خداوند به يعقوب وحى كرد: بنده مرا چنان ذليل كردى كه مستحق غضب و تأديب من و نزول عذاب و ابتلاى خود و پسرانت گشتى، اى يعقوب از ميان پيامبرانم آنانى نزد من محبوبتر هستند كه بر بندگان مسكين من رحم كنند، آنان را به خود نزديك ساخته و اطعامشان نموده و پناهگاه آنان باشند، اى يعقوب چرا بر بنده من رحم نكردى، بندهاى كه عبادتش بسيار و به اندكى از متاع دنيا راضى بود، به عزتم سوگند تو را مبتلا خواهم ساخت، تو و پسرانت را آماج مصيبتها قرار خواهم داد.»
ابو حمزه عرض كرد: يوسف آن خواب معروف را چهوقت ديد؟ امام عليه السّلام فرمودند: «در همان شبى كه خانواده يعقوب، سير خوابيدند و مستمند، گرسنه»[۸].
صدقه دادن
از كارهايى كه امام عليه السّلام در زندگى شريف خود به آن اشتياق بسيار داشتند تصدق بر فقيران براى رفع ناراحتى و نشاط بخشيدن به زندگى آنان بوده و ديگران را نيز به اين كار تشويق مىنمودند، به اينجهت كه اين عمل نزد خداوند داراى اجرى بس بزرگ است، مىفرمود: هيچكسى بر مستمند مستضعفى صدقه نمىدهد مگر اينكه دعاى مسكين در همان ساعت در حق وى به اجابت مىرسد ۲.
اكنون به بعضى از خصلتهاى نيكو و انواع صدقات آن حضرت اشاره مىكنيم:
الف. صدقه دادن لباس
آن حضرت در زمستان جبه خز و در تابستان دو جامه مصرى به تن مىكردند و در پايان زمستان يا پايان تابستان آن جامهها را در راه خدا صدقه مىدادند يا فروخته و با پولش صدقه مىدادند[۹]و مىفرمودند: «من از خداى خود شرم دارم كه پول لباسى را كه در آن عبادت خدا را كردهام به مصرف شخصى برسانم»[۱۰].
ب. صدقه دادن چيزهايى كه بيشتر دوست داشت
امام عليه السّلام بادام و شكر صدقه مىداد در اينباره سؤال شد، اين آيه را تلاوت فرمودند: لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ؛ به مقام برتر نايل نشويد مگر اينكه از آنچه دوستتر مىداريد انفاق كنيد[۱۱].
روايت شده كه ايشان از انگور خوشش مىآمد در روزى كه روزهدار بود وقت افطار كنيز آن حضرت خوشه انگورى نزد وى آورد در همين هنگام مستمندى نزد امام عليه السّلام آمد و امام خوشه انگور را به او دادند، كنيز كسى را فرستاد تا آن خوشه انگور را از آن سائل خريدارى كرده و دوباره نزد امام نهاد، در اين هنگام باز سائل ديگرى آمد و امام خوشه انگور را بدو بخشيد و كنيز هم باز كسى را فرستاد تا آن را از او خريدارى كرده و نزد امام نهاد در اين وقت مستمند سوم درب خانه را نواخت و باز امام خوشه انگور را به او داد[۱۲].
ج. تقسيم اموال
امام عليه السّلام دو مرتبه اموال خود را دو قسمت كرده يك قسمت را براى خود نگاه داشته و قسمت ديگر را بر فقرا و مستمندان تصدق كرد[۱۳].
د. صدقه دادن پنهانى
محبوبترين چيز نزد امام سجاد عليه السّلام صدقه دادن پنهانى بود تا كسى او را نشناسد، او مىخواست تا تنها پيوندش با نيازمندانى كه به آن كمك مىكرد محبت خداى متعال و برادرى مستحكم اسلامى با نيازمندان جامعه باشد، امام عليه السّلام در راه ترغيب به اين عمل مىفرمودند: «صدقه پنهان آتش غضب خداوند را فرومىنشاند»[۱۴].
مستمندان نيز به اين كار امام عليه السّلام عادت كرده بودند جورى كه هرشب بر در خانههاى خود مىايستادند و منتظر او مىشدند و هنگامى كه او را مىديدند با خوشحالى به هم مژده مىدادند كه: «صاحب الجراب» يا «انبان به دوش» آمد، [چون آن نمىدانستند كه اين شخص كيست][۱۵].
امام سجاد عليه السّلام پسر عمويى داشتند كه بعضى از شبها به در خانهاش رفته و مقدارى پول به او مىدادند، آن شخص كه ايشان را نمىشناخت به ايشان مىگفت: على بن الحسين اصلا توجهى به حال من ندارد و آن حضرت را نفرين مىكرد، امام عليه السّلام اين كلمات را مىشنيد ولى از وى درگذشته و خود را به او معرفى نمىكرد، وقتى كه امام سجاد عليه السّلام از دنيا رفتند آن كمكهاى شبانه قطع شد و آن مرد فهميد آنكه در دل شب به او كمك مىكرده امام على بن الحسين عليه السّلام بوده است، لذا هميشه به حالت گريه و براى عذرخواهى به سر قبر ايشان مىآمد[۱۶].
ابن عايشه گويد: از اهل مدينه شنيدم: تا على بن الحسين عليه السّلام زنده بود صدقه پنهان از ما قطع نشد[۱۷].
امام عليه السّلام بسيار در عطاياى خود كتوم بود و هنگامى كه چيزى به كسى مىداد صورت خود را مىپوشانيد تا طرف مقابل او را نشناسد[۱۸].
ذهبى گويد: او در خفا بسيار صدقه مىداد[۱۹].
امام سجاد عليه السّلام غذايى را كه ميان نيازمندان پخش مىكرد در انبانى ريخته و بر دوش خود مىكشيد كه به مرور زمان جاى آن انبان در پشت ايشان باقى مانده بود[۲۰].
ه. اخلاص امام عليه السّلام
امام عليه السّلام در تمام نيكوكارىها و كمكهايى كه به فقرا مىكرد جز خدا و آخرت چيز ديگرى را نمىجست و صدقات و بخششهاى او آلوده به هيچ غرض دنيوى نبود.
زهرى كه از اصحاب امام سجاد عليه السّلام است مىگويد: در شبى سرد آن حضرت را ديدم كه كيسه آردى را بر دوش خود حمل مىنمايد، پيش رفتم و گفتم: اى پسر رسول خدا اين چيست؟ امام پاسخ دادند: «قصد سفر دارم و توشه آن را به جاى امنى حمل مىنمايم» زهرى گفت: غلام من آنرا به جاى شما حمل مىكند، امام عليه السّلام امتناع فرمودند، زهرى التماس كرد تا خود به جاى امام آن كيسه را حمل كند ولى امام عليه السّلام با اصرار بر تصميم خود فرمودند: «كسى جز من نمىتواند آنچه باعث نجات من در اين سفر بوده و رسيدن مرا به مقصد نيكو مىگرداند حمل كند، تو را به خدا سوگند مىدهم كه به راه خود بروى».
زهرى بازگشت، پس از چند روز امام عليه السّلام را ديد در حالىكه او گمان داشت كه امام به سفر رفته است، عرض كرد: اى پسر پيامبر اثرى از آن سفرى كه فرموديد نمىبينم، و امام در پاسخ او فرمودند: «اى زهرى آن سفر چنانكه تو پنداشتى نيست بلكه اين مرگ است كه خود را براى آن مهيا مىكنم، همانا آمادگى براى مرگ خوددارى از حرام و سخاوتمندى در خيرات است»[۲۱].
[۱]ارشاد ۱/ ۱۴۶، مناقب آل ابى طالب ۴/ ۱۳۶ و ر ك. البداية و النهاية ۹/ ۱۰۵ و سير الاعلام النبلاء ۴/ ۲۳۹.
[۲]تاريخ يعقوبى ۲/ ۲۵۹ چاپ بيروت.
[۳]مناقب آل ابى طالب ۴/ ۱۶۶ نقل از امام باقر عليه السّلام و احمد بن حنبل، كشف العمة ۲/ ۲۸۹ نقل از- مطالب السئول از حلية الأوليا و در همان كتاب ۲/ ۳۱۲ از جنابذى و در همان كتاب ۲/ ۳۰۴ به نقل از امام صادق عليه السّلام هفتاد خانه آمده است.
[۴]حلية الأوليا ۳/ ۱۳۷، مناقب آل ابى طالب ۴/ ۱۶۷ نيز از همين منبع.
[۵]كشف الغمة ۳/ ۲۸۸ به نقل از مطالب السئول شافعى به نقل از حلية الأوليا اصفهانى.
[۶]مناقب آل ابى طالب ۴/ ۱۶۶ و ۱۶۷ از امام باقر عليه السّلام.
[۷]بحار الانوار ۴۶/ ۶۲.
[۸]علل الشرايع ۱/ ۶۱ ب ۴۲ ح ۱/ چاپ بيروت. ۲. وسائل الشيعه ۶/ ۲۹۶.
[۹]تاريخ دمشق ۳۶/ ۱۶۱.
[۱۰]مناقب آل بى طالب ۴/ ۱۶۷ به نقل از حلية الأوليا ۳/ ۱۳۶- ۱۴۰.
[۱۱]مناقب آل ابى طالب ۴/ ۱۶۷.
[۱۲]محاسن ۲/ ۳۶۱ چاپ مجمع جهانى اهل بيت عليهم السّلام، فروع كافى ۶/ ۳۵۰.
[۱۳]مناقب آل ابى طالب ۴/ ۱۶۷ حلية الأوليا ۳/ ۱۴۰ و جمهرة الأوليا ۲/ ۷۱ و تهذيب الكمال ۲۳۱.
[۱۴]مناقب آل ابى طالب ۴/ ۱۶۵ از ثمالى و ثورى، و تذكرة الحفاظ ۱/ ۷۵ و اخبار الدول/ ۱۱۰ و نهاية الارب ۲۱/ ۳۲۶ و كشف الغمة ۲/ ۲۸۹ به نقل از مطالب السئول از حلية الأوليا. و در كشف ۲/ ۳۱۲ به نقل از جنابذى از ثورى از امام سجاد عليه السّلام كه مىفرمود« انّ الصّدقة تطفىء غضب الربّ» كه كلمه« سر» در آن نيست.
[۱۵]مناقب آل ابى طالب ۴/ ۱۶۶.
[۱۶]كشف العمة ۲/ ۳۱۹ به نقل از نثر الدرر آبى.
[۱۷]حلية الأوليا و به نقل از آن در مناقب آل ابى طالب ۴/ ۱۶۶ و كشف الغمة ۲/ ۲۹۰ به نقل از مطالب السئول ۴/ ۱۳۶، البداية و النهاية ابن كثير ۹/ ۱۱۴، صفة الصفوة ۲/ ۵۴، الاتحاف بحب الاشراف/ ۴۹ ألأغانى ۱۵/ ۳۲۶.
[۱۸]مناقب آل ابى طالب ۴/ ۱۶۶ از امام از امام باقر عليه السّلام.
[۱۹]تذكرة الحفاظ ۱/ ۷۵.
[۲۰]تاريخ يعقوبى ۲/ ۳۰۳ چاپ بيروت.
[۲۱]علل الشرايع ۱/ ۲۷ و به نقل از آن در بحار ۴۶/ ۶۵- ۶۶.