نقد و بررسی حديثی در فضيلت اهل فارس - صفحه 120

2 ـ 1. واژه شناسي

اين احاديث معمولاً در کتابهاي موسوم به غريب الحديث راه نيافتهاند؛ چرا که مشتمل بر واژه غريب و دشواري نيستند؛ اما بررسي واژگان «ثريا» و «فارس» در فهم بهتر اين روايات مؤثر است، بويژه لفظ فارس که دچار تحول معنايي نيز شده است.

2 ـ 1 ـ 1. ثريا

واژه «ثريا۱ » تنها کلمهاي است که در اغلب اين روايات به کار رفته و در اثر تفاوت روايت حذف نگشته است۲ . اين واژه از ريشه «ثرو» و مصغر ثروي است که در اصل به معناي زيادي و کثرت و منظور از آن، مجموعه ستاره‏هايي است که بر گردن گاو تصوّري شکل در آسمان وجود دارند و تسميه آن به دليل کثرت طلوع يا سقوط آن و يا کثرت ستارگان آن است۳ . اين ستاره در زبان فارسي و در کتابهاي نجوم متقدم، به نام پروين آمده است۴ . منجم معروف، شهمردان بن ابيالخير (زنده به سال 490ق) در کتاب نزهت نامه ثريا را چنين توصيف مينمايد:
ثريا تا هشت درجه و چهار سبع ثور است و چند ستارهاند به هم آمده و بر کوهان گاو ... از ثريا سطري بيايد سوي شمال و بر وي چند ستاره روشن...۵ .
گمان ميرود استفاده از اين واژه به منظور بيان مثال و مبالغه در دوري باشد.۶ ابن عربي، فصل 29 کتاب الفتوحات المکية خود را به سرّ سلمان و علت الحاق او به اهل بيت اختصاص داده و پس از درج حديث «لو کان الايمان...»، معتقد است که ثريا به هفت خصلت سلمان اشاره ميکند؛ چرا که ثريا نيز دربردارنده هفت ستاره است.۷

2 ـ 1 ـ 2. فارس

ممکن است معناي فارس براي کساني که در قرن حاضر زندگي ميکنند، پيچيده نباشد و به راحتي آن را در کنار ايران نهاده و هر دو را مترادف يکديگر بدانند. در اين صورت، اهل فارس دقيقاً به معناي ايرانيان و کساني که در محدوده جغرافيايي کشوري به نام ايران زندگي ميکنند، خواهد بود. چنين برداشتي حمل لفظ بر معناي امروزي است؛ حال آن که بايد به با مراجعه به تاريخ و کتابهاي جغرافيايي، به معناي عصر صدور حديث دست يافت. معاني متصور از اين واژه چنين است:

1.. Pleiades.

2.. قس: ذكر اخبار اصفهان، ج۱، ص۷ که در آن روايتي نادر با واژه نجم آمده است.

3.. لسان العرب، ج۱۴، ص۱۱۲.

4.. التفهيم لاوائل الصناعة التنجيم، ص۴۲۵.

5.. نزهت نامه، ص۲۹۴.

6.. چنان که در لغت عربي وقتي گفته مي‌شود «انت مني کالثريا» به معناي مبالغه در دوري است.

7.. الفتوحات المکيه، ج۱، ص۱۹۷.

صفحه از 133