نقد و بررسی حديثی در فضيلت اهل فارس - صفحه 125

وي معتقد است شعوبيان عبارت‌ »مردمي مانند اين» را به عبارت، مرداني از فارس جعل کرده و براي تفضيل بيشتر بر عرب علم را به جاي ايمان قرار داده‌اند؛ چون تصور مي‌کردند در عرصه مفاخره، اعتبار علم از ايمان بيشتر است۱ .۲ الباني نيز با تضعيف راويان احاديثي که واژه «علم» در آن است، سعي کرده گونه‌ حديثي با واژه «ايمان» و «دين» را صحيح معرفي کند.۳ از عبارت ابونعيم اصفهاني نيز استفاده ميشود که وي نقل «ايمان» را صحيحتر ميدانسته است، چرا که وي پس از درج نقلهاي بسيار متفاوت و با سلسله سندهاي گوناگون در هشت صفحه، تنها پس از ذکر اولين حديث ـ که در آن لفظ «ايمان» وجود دارد ـ به صحت و آن هم به صورت اجماعي آن اشاره کرده است۴ . برخي از حديث‌پژوهان معاصر اهل سنت با ديد انتقادي به اين احاديث نگريسته‌ و به نوعي سعي دارند با بيان احتمالاتي، از اعتبار آن بکاهند؛ به عنوان نمونه برخي معتقدند که اگر ثابت شود، نزول سوره جمعه ـ که برخي از اين احاديث ذيل آن آمده است ـ قبل از غزوه خيبر باشد، کذب بودن اين احاديث ثابت مي‌شود؛ به دليل آن که ابوهريره پس از اين غزوه مسلمان شده، حال آن که از شأن نزول آيهاي خبر ميدهد که گويا خود شاهد آن بوده است؛ در حالي که در آن زمان در مدينه نبوده است۵ . اگر کسي قصد توجيه داشته باشد که در آن زمان هنوز علم روايت حديث به وجود نيامده و روات از همديگر نقل ميکردهاند نيز قابل قبول نيست؛ چرا که ابوهريره خود را شاهد آن ماجرا ميداند! در اين که چرا برخي از علماي معاصر اهل سنت تلاش زيادي دارند تا به نوعي از اعتبار اين احاديث بکاهند ـ البته نه به آن حد که به اعتبار کتابهاي ششگانه و از همه مهم‌تر صحيح البخاري و صحيح مسلم لطمه بخورد ـ محل تأمل است؛ چرا که تلاش خاصي قبل از آن نميبينيم. شايد يکي از دلايل آن شيعه بودن اکثريت اهل فارس باشد؛ هر چند دگرانديشي برخي از آنها قابل انکار نيست.

3 ـ 3. معتبر دانستن روايات

در مقابل اين دو ديدگاه، اکثر حديث‌پژوهان اين احاديث را صحيح و معتبر مي‌دانند۶ . موافقان اين روايات را ميتوان به دو دسته تقسيم کرد:

3 ـ 3 ـ 1. تصريح‌کنندگان به صحت

گروهي با صراحت از صحت تمام يا برخي از اين روايات حمايت کردهاند. مهمترين دليلي که از سوي موافقان روايات ارائه شده، صحت طرق روايات و يا درج آن در الصحيح بخاري و مسلم۷ است؛ چرا که از

1.. نهج الفصاحه، ص۱۳۵ ـ ۱۳۶.

2.. نکته جالب توجه اين‌جاست که هرچند نويسنده اين حديث را با واژه علم جعلي مي‌داند، ولي خود، در صفحه ۶۴۹ همان کتاب، عين آن را نقل مي‌کند.

3.. السلسلة الضعيفة و الموضوعة، ج۵، ص۵۳.

4.. ذکر اخبار اصفهان، ج۱، ص۲.۹.

5.. نظرة عابرة الي صحاح الستة، ص۲۳۶و ۴۳۱.

6.. سبل الهدي و الرشاد، ج۱۰، ص۱۱۶؛ الغدير، ج۶، ص۱۸۸.

7.. مستدرک الصحيحين، ج۴، ص۳۹۵.

صفحه از 133