اگر از ابوهريره ـ که بيش از نود درصد اين روايات به وي ختم ميشود ـ بگذريم، اين احاديث [حداقل] از شش صحابي ديگر روايت شده که بسياري از آنها مشکوک به نظر ميرسند؛ به عنوان نمونه: از مجموع کتب متقدم تنها کتابي که در آن، روايات مورد بحث به حضرت علي عليه السلام ، سلمان، عايشه و... بازميگردد، کتاب ذکر اخبار اصفهان است و اثر ديگري که اين روايات بدانها بازگردد، ديده نميشود. جالب آن است که متأخران نيز در نقل روايت، بسيار به ندرت سلسله سند خود را به اين هفت تن ميرسانند. روايتي که به صحابي مشهور، جابر بن عبدالله انصاري ميرسد نيز تقريباً چنين وضعيتي دارد؛ چرا که تنها در کتاب ذکر اخبار اصفهان و به نقل از ابن مردويه (م410ق) در منابع متأخر ديده ميشود. در روايتي که به «ابن مسعود» ختم ميشود ـ که آن هم در منابع اندکي منعکس شده است۱ ـ «محمد بن الحجاج اللخمي» وجود دارد که خود اهل سنت نيز بر وي نقد وارد کرده و او را کذاب ميدانند۲ . شايد به همين دليل باشد که ديگران از اين روايت نقل قول ننمودهاند. بجز موارد فوق، راوي ديگر حديث، عبدالله بن عمر بن خطاب است که هر چند اهل سنت او را ثقه دانستهاند،۳ اما شيعيان مطلبي خلاف آن را باور دارند. او همان کسي است که امام صادق عليه السلام در بارهاش فرمودند: «عبدالله بن عمر منحرف و به دور از جاده حق جان داد»۴.
6 ـ 2. نقد سندي روايات مجامع اماميه
اولين منبع حديثي اماميه که اين روايت در آن آمده، قرب الاسناد است که زنجيره سند آن به امام صادق عليه السلام ختم ميشود. اين روايت در منابع حديثي ديگر نيامده و تنها به نقل اين کتاب در جوامع حديثي متأخر آمده است. بنا بر اين با يک حديث مفرد رو به رو هستيم. راوي نخست اين حديث در کتاب قرب الاسناد، حسين بن علوان بن قدامه کلبي از اصحاب امام صادق عليه السلام است۵ . علماي اهل تسنن به اتفاق وي را صريحاً و با عبارات مختلف نکوهش کردهاند؛ به عنوان نمونه: حسين بن علوان از ديدگاه ابن معين (م233ق) کذاب۶ و از نظرگاه احمد بن حنبل(م241ق) وضاع است۷ . ابونعيم اصفهاني (م 435ق) احاديث ابن علوان را در شمار مناکير و موضوعات۸ قرار داده است. اما ديدگاه انديشوران اماميه نسبت به حسين بن علوان متفاوت و گاه متناقض است. رجال شناسان متقدم اماميه وي را عامي دانستهاند۹ . کشي نيز با جزم و قطع او را عامي ميداند، اما معتقد است ميل و محبتي نسبت به اماميه داشته است. وي قول
1.. معجم الکبير، ج۱۰، ص۲۰۴.
2.. مجمع الزوايد، ج۲، ص۵۴.
3.. الثقات، ج۳، ص۲۰۹.
4.. اختيار معرفة الرجال، ج۱، ص۱۹۵.
5.. رجال البرقي، ۲۶.
6.. تاريخ ابن معين، ج۲، ص۲۹۴.
7.. العلل، ج۲، ص۴۴.
8.. الضعفاء، ص۷۴.
9.. رجال النجاشي، ص۵۲.