علوان ـ و نه حسن بن علوان ـ بازميگردد۱ . هرچند اين احتمال از لحاظ عقلي و ادبيات عرب محتمل و قابل قبول است، اما کتابهاي رجالي و ديگر توصيفها از حسين بن علوان آن را تأئيد نميکند و بايد گفت برداشت رجالشناسان متقدم صحيح بوده است. نتيجه، آن که بر خلاف تلاش گروهي بايد گفت او در عداد راويان غير امامي است و در متون رجالي امامي در باره وي سکوت شده و متن صريحي بر وثاقت او نداريم.۲ اما بحث در باره شخصيت او هر چه که باشد، اين امر مسلم است که وي برخي احاديث خود را از شيوخ اهل سنت ميگرفته و اين امر، محتمل است که وي حديث «لو کان العلم...» را از اهل سنت شنيده و آن را به اشتباه به امام صادق عليه السلام نسبت داده باشد. چنانچه تمام اين سخنان را نيز ناديده بگيريم، بايد گفت اين روايت کثرت نقل ندارد و در شمار اخبار آحاد و ضعيف قرار ميگيرد. در باره روايت موجود در تفسير منسوب به امام حسن عسکري عليه السلام بايد اظهار داشت: اولاً، قسمت مورد بحث ما، سخن ابوبکر است و دقيقاً گوياي آن نيست که امام نيز بدان اعتقاد داشته است يا خير. اين بحث فارغ از بحث سندي و صحت نسبت اين کتاب به امام حسن عسکري عليه السلام است. انعکاس اين روايات در تفاسير اماميه بر دو نوع است: در بسياري از آنها کاملاً روشن است که به دليل تسامح در ادله سنن، روايات را از منابع و راويان اهل سنت وام گرفتهاند۳ . ثانياً، در برخي موارد نيز مشخص نيست روايات از کدام منبع شيعي يا غير شيعي به دست آمده و يا سلسله سندي را به دست ندادهاند. بنا بر اين، اگر منابع غير حديثي اماميه و منابع حديثي متأخر را ـ که قصد دايرهالمعارف نويسي و گردآوري حديث از منابع اهل سنت دارند ـ کنار بنهيم، مجموع اين روايات در ميان منابع اماميه از انگشتان يک دست هم تجاوز نميکند. در نتيجه، در آثار اماميه نميتوان گونهاي از اين حديث ارائه داد که سلسله سندي صحيح، موثق و يا حسن داشته باشد و از نظر سندي ضعيف هستند.
نتيجه
داوري در باره اعتبار اين احاديث به دليل آشفتگي در عبارات، سندهاي مختلف، اسباب صدور متفاوت و اظهار نظرهاي متناقض درباره راويان آن بسيار سخت مينمايد و نميتوان اظهار نظر قطعي ارائه کرد. آنچه مسلم است انعکاس اين روايات در طيف گستردهاي از منابع اهل سنت، از حديثي گرفته تا تاريخي و تفسيري است و اجمالاً از ديدگاه محدثان اهل سنت صحيح هستند؛ اما تعداد اين روايات در مجامع متقدم و ميانه حديثي اماميه از انگشتان يک دست هم تجاوز نميکند. برخي از اين احاديث در کتابهايي آمده که نسبت آنها به مؤلفانش مشخص نيست. وضع برخي راويان آن نيز کاملاً روشن نيست و نميتوان به ثقه بودن تمام آنها حکم کرد. بنا بر اين، از ديدگاه اماميه اين احاديث ضعيف تلقي ميشوند و لذا صحت و پذيرش کاملي که در ميان عامه مردم و برخي محدثان وجود دارد و نسبت به آن تسليم محض هستند صحيح نيست.
1.. معجم رجال الحديث، ج۵، ص۳۷۶.
2.. براي مشاهده بحثي مفصل درباره وي: ر.ک: اعيان الشيعه، ج۶، ص ۹۰ ـ ۹۱.
3.. به عنوان نمونه، طبرسي حديث خود را از ابوهريره گرفته است (مجمع البيان، ج۹، ص۱۶۴).