باران در روايات - صفحه 169

گرچه ميتوان حتي بر فرض اين احتمال مراد از معصرات را فشارهاي دروني و فعل و انفعالات داخلي ابرها تفسير کرد؛ چرا که واژه معصرات داراي ساختار فاعلي است و اگر غير آن بود، بايد با ساختار مفعولي (معصرات) از ابرها ياد ميشد.
ثانياً به فرض اين که مراد از «معصرات» ابرها باشد، نهايت چيزي که از اين آيه استفاده ميشود، اين است که باران از ابرها نازل ميشود، ولي اين که باران از خود ابر توليد ميشود يا اين که قطعات يخ و تگرگ از فضاي بالاتر بر ابرها ريخته و سپس نيروي فشارنده ابرها باعث آسياب کردن و ذوب نمودن و تبديل آنها به قطرات باران باشد، آيه بر هيچ کدام به طور صريح دلالت ندارد؛ زيرا در اين آيه فقط اشاره به نزول باران از ابرها شده است، ولي از منشأ ايجاد باران سخني به ميان نيامده است تا بتوان روايات ياد شده را مخالف با قرآن تلقي کرد.
در آيه سوره نور نيز تنها بيان شده است که تگرگ از کوههايي در آسمان نازل ميشود که ممکن است مقصود از کوهها در آسمان، همان ابرهاي کوهوار باشد يا فراتر از ابرها، کوههايي از تگرگ در آسمان وجود داشته باشد.
و به فرض اين که مراد، ابرها باشد، نهايت استفاده از اين آيه اين است که تگرگ از ابرها فرو ميريزد، اما منشا ايجاد تگرگ خود ابر است يا جاي ديگر به آن تصريح نشده است؛ حتي صدر همين آيه نيز که از راندن به نرمي ابرها و پيوند بين آنها و ايجاد ابر متراکم خبر داده شده و سپس فرموده است: «فتري الودق يخرج من خلاله؛ آن گاه ميبيني که از لا به لايش باران بيرون مي‌جهد»، باز هم تنها خروج قطرات باران از لا به لاي ابرها استفاده ميشود، نه توليد و ايجاد قطرات در درون ابرها.
2. ممکن است براي رد روايات ياد شده، تعارض آنها با روايات ديگر را مطرح کنيم که در آنها منشا نزول باران ابرها معرفي شده است؛ همانند:
1. امير مؤمنان عليه السلام در خطبه اشباح ميفرمايد:
خداوند متعال زمين بيگياه را که آب چشمهها به جهت بلندي به آن نميرسد و نهرهاي کوچک و رودخانهها بر فراز آن راه نيابد به حال خود نگذاشت تا ابر را که در هوا پديد آمده، خلق کرد تا مرده آن را زنده کند (زمين را آب داده) و گياه آن را بروياند.۱
ولي به نظر ميرسد در اين روايت نيز تنها اين مسأله مطرح شده است که خداوند براي آبياري سرزمين‌هاي مرتفع ـ که از آبياري نهرها محروماند ـ ابرها را خلق کرده است که عمل آبياري آن سرزمينهاي مرتفع توسط ابر انجام شود، ولي هيچ تصريحي در اين روايت بر اين که ابر منشا باران است، وجود ندارد و منافاتي با روايات قسمت قبل ندارد.
2. حضرت در قسمت ديگري از همين خطبه ميفرمايد:

1.. ثم لم يدع جرز الارض التي تقصر مياه العيون عن روابيها و لا تجد جداول النهار ذريعه الي بلوغها حتي انشا لها ناشئة تحيي مواتها و تستخرج نباتها (نهج البلاغه (فيض الاسلام)، ص۲۵۸).

صفحه از 172