شهرهاي: اربنجن،۱ اشتيخن، دبوسية۲ و سمرقند بوده است) كشانية، شاش يا چاچ۳ (كه خود داراي سه شهر اسفيجاب،۴ ايلاق و شاش بوده است)، فرغانه، كش۵ و نسف۶ .۷
دين و مذهب
پس از فتح كامل خراسان در سال 31 هجري،۸ همواره اكثريت مردم ماوراءالنهر را اهل سنت تشكيل ميدادند. در سده دوم، در ميان مردم بخارا تني چند از راويان امام صادق عليه السلام ديده ميشود. غالب آنها از راويان اهل سنت هستند كه شاگرد امام ششم نيز بودهاند. در طول پنج قرن نخست هجري، از هيچ كدام از شهرهاي ماوراءالنهر به عنوان يك شهر شيعهنشين در گزارشهاي تاريخي ياد نشده است. و از وجود شيعيان ـ به صورت يك جمع مستقل ـ در اين مناطق خبري نيست. تنها در اواخر سده سوم و ابتداي سده چهارم، مناطق سمرقند و كش شاهد جمع قابل توجهي از شيعيان است كه در مجاورت اهل سنت زندگي ميكردند. به نظر ميرسد كه تعداد شيعيان در عصر غيبت صغرا در اين محدوده چشمگير بوده است. چه اينكه از ناحيه مقدسه وكيلاني همچون جعفر بن معروف۹ و علي بن الحسين مشهور به ابن ابي طاهر طبري۱۰ در كش (و احياناً سمرقند) مأمور بودهاند.
تاريخ حديث ماوراءالنهر
منطقه ماوراءالنهر نقش بسزايي در شكلگيري و توسعه كيفي حديث اهل سنت داشته است. در اين منطقه بسياري از عالمان و محدثان بزرگ عامه پرورش يافته و كتابهاي مهمي در موضوع حديث تدوين شده است. تدوين پنج كتاب از شش كتاب اصلي عامه، شكلگيري حوزههاي حديثي متعدد ايشان در جاي جاي خراسان قديم و رفت و آمدهاي مكرر حديثپژوهان عامه به اين سامان نشان از مركزيت حديث سنيان در منطقه خراسان و به ويژه ماوراءالنهر در سدههاي سوم و چهارم هجري داشته است.
شيعيان نيز در برهههايي از پنج قرن نخست در مناطق مختلف ماوراءالنهر حضوري حاشيهاي داشتهاند. اما اين حضور اندك مانع از آن نشد كه در حفظ و نشر عقايد خويش كوتاهي كنند. آنان حتي در بخارا و سمرقند به نسبت اندك بودنشان، حضوري پر رنگ و تقريباً پر هياهو ـ به ويژه در سمرقند سده سوم و چهارم ـ داشتهاند.
1.. اين شهر اكنون با نام «ربنجن» در حوالي سمرقند از كشور ازبكستان است. (همان، ص۲۲).
2.. اين شهر اكنون با نام «ضياء الدين» در كشور ازبكستان است. (همان، ص۷۱).
3.. اين ولايت ـ كه عربها آن را اينگونه ميخواندند ـ همان شهر «تاشكند» پايتخت كشور ازبكستان است.(همان، ص۱۰۰).
4.. اين شهر اكنون با نام «سيرام» در كشور قزاقستان است. (همان، ص۲۶).
5.. اين ولايت اكنون با نام «شهر سبز» در كشور ازبكستان است. (همان، ص۱۲۲).
6.. اين ولايت اكنون با نام «قرشي» در كشور ازبكستان است. (همان، ص۱۴۶).
7.. ارباع خراسان الشهيرة، ص۴۴۷ ـ ۵۵۶.
8.. احنف بن قيس در سال ۱۸ ق، بخشهايي از خراسان را فتح كرد، ولي مقاومت ساسانيان مانع از پيشروي بيشتر شد تا سرانجام، عبدالله بن عامر در سال ۳۱ ق، توانست كل خراسان را بدون خونريزي تسخير نمايد. (معجم البلدان، ج۲، ص۳۵۱ و ۳۵۲).
9.. رجال الطوسي، ص۴۱۸، ش ۶۰۴۱.
10.. همان، ص۴۲۹، ش ۶۱۶۲.