أخسيكث (أخسِيكت) ـ از توابع فرغانه ـ: 1 راوي. او محمد بن جعفر بندار فقيه۱ و استاد شيخ صدوق.
سده پنجم هجري
مجموع راويان ماوراءالنهر در سده پنجم هجري 12 نفر هستند كه به تفكيك شهرهايشان عبارتاند از:
بخارا: 5 راوي.
سمرقند: 2 راوي.
نَسَف (نخشب): 5 راوي. كه دو تن از ايشان عبارتاند از: آدم بن يونس نسفي،۲ فقيه و محدث إماميه كه شاگرد شيخ طوسي بوده است. همچنين شيخ محمد بن عبدالملك تُبَان۳ از عالمان شيعه ساكن در روستاي تبان از توابع نسف و از شاگردان سيد مرتضي علم الهدي (م 436 ق).
راوياني كه تاريخ حياتشان كشف نشد
همچنين نام چهار راوي نيز در دست است كه محدوده تاريخ حيات ايشان كشف نشد. سه تن از ايشان از اهالي سمرقند بوده و يك تن ديگر از اهالي شاش بوده است. بيترديد اين افراد پيش از قرن پنجم بودهاند؛ چه اين كه اسامي آنها در كتب رجال سده پنجم آمده است. به عنوان نمونه عليم بن محمد (ابو سلمة بكري شاشي) را نجاشي از نويسندگان و راوياني بر مينماياند كه كتابي با عنوان التوحيد در كلام نگاشته بوده است. اين كتار با دانشيان شيعي در بغداد نديدهاند اما نام آن را نجاشي در كتابهاي فهارس ملاحظه كرده است.۴
ب) جلسات حديثي
ماوراءالنهر در سده اول هجري، مانند بسياري ديگر از مناطق اسلامي، فاقد جلسات حديثي و آثار روايي است. همينطور در اين مناطق مردم هنوز با مسايل فقهي، كلامي و تاريخي اسلام چندان آشنا نشدهاند. طبيعي است كه تقسيمبندي شيعي (علوي) و عثماني كه در آن روزگار در برخي از مناطق مركزي بلاد اسلامي وجود داشت، هنوز به اين مناطق راه نيافته باشد.
تنها شهرهايي كه حلقههاي حديثي شيعه در سدههايي وجود داشته است شهرهاي كش، سمرقند، ايلاق، فرغانه و بخارا بودهاند. در برخي از اين شهرها ـ مانند سمرقند و كش ـ اين جلسات بسيار گسترده بوده و در برخي ديگر ـ مانند بخارا ـ جلسات بسيار محدود و ناچيز بوده است.
بخارا: گزارشها حاكي از برپايي دستِ كم جلسات پنج استاد حديث و راوي متونِ شيعي در قرنهاي
1.. الخصال، ص۲۸.
2.. فهرست منتجب الدين، ص۶، ش ۳۴.
3.. رجال النجاشي، ص۴۰۳، ش ۱۰۶۹.
4.. همان، ص۳۰۴، ش ۸۲۹.