عقده (م 332 ق) و شيخ طوسي (م 460 ق) و اكثر رجاليان كهن شيعي، نگاشتهاند كاملاً متفاوت است. آنان تنها به تعيين مقطع زماني راوي اكتفا كردهاند، ولي كشي مجموعهاي از روايات درباره يك مفرد رجالي را آورده است.
اگر كتاب رجال الكشي و الطبقات الكبري، اثر محمد بن سعد (م 230 ق) را با يكديگر مقايسه كنيم، شباهتهاي بسياري را در مييابيم. نقل روايات، ترتيب زماني، پرهيز از اظهارنظرها و... از اينگونه شباهتها هستند.
مطلب آخر اين كه مشابه سبك رجال الكشي در هيچ يك از كتابهاي رجالي شيعه مشاهده نميشود. چه اين كه سبكهايي همچون فهرستنگاري (مانند الفهرست طوسي و رجال النجاشي)، طبقات، جرح و تعديل و... همانند اين كتاب نيست. اگرچه اين كتاب منبعي براي كتابهاي رجال بعدي بوده است، اما پيرو هيچ يك از سبكهاي پيشين رجالي نيست.
ب) جهتگيريهاي معتدلانه
برداشتهاي غاليانه در اين مناطق تقريباً وجود ندارد؛ چه اين كه اكثريت مردم مناطق ماوراءالنهر اهل سنت بوده و شيعه همواره در اقليت بوده است. گروههايي كه در مناطقي در اقليت و مخالف انديشه و نگاه اكثريت هستند، داراي ويژگيهاي متعددي هستند؛ از آن جمله تحفظ شديد بر گروه خود و مشابهسازي انديشههاي دروني با جهتگيريهاي درون گروهي است. عالمان شيعي در اين مناطق همواره به دنبال نمايان ساختن انديشه صحيح شيعه بدون زوايد و مواردي است كه سبب خردهگيريهاي مخالفان گردد. ارائه تفكر شيعي در اين مناطق خود دشوار است و يقيناً ارائه يك انديشه تندرو و غاليگرانه محكوم به شكست است.
راويان بايد مطلب متقن و مستدل شيعي را بيشتر منتشر سازند تا علاقهمندان را بتوانند به راحتي مجاب كنند. اسامي افراد غالي نيز در ميان راويان اين خطه چندان نمود ندارد.
روايات موجود در كتاب التفسير اثر عياشي ـ از مهمترين متون باقيمانده از ماوراءالنهر ـ گوياي توجه عالمان آن ديار در جهتگيريهاي معتدلانه است. به نظر ميرسد كه مبناي عياشي اين بوده كه از بيان روايات تند عليه عامه و يا بعضي از صحابه خودداري كند. شيعهاي را كه او در سمرقند ترويج كرده يك انديشه كامل همراه با اعتدال و مدارا با ديگر مذاهب اسلامي بوده است. او در عين حال از مسلمات شيعي يك قدم عقب ننشسته و فقه و انديشه كلامي شيعه در حقانيت امامت ائمه را به نيكي تبيين كرده است.۱
هـ ) گردآوري روايات عامه
گزارشي در دست است كه بيانگر تدوين متوني با استفاده از مجموعه روايات عامه در ماوراءالنهر است. در اين گزارش عياشي تنها با روايات عامه متوني را در تاريخ و سيره خلفا (ابوبكر، عمر و عثمان) نگاشته
1.. اين نكته پس از بررسي تطبيقي بين كتاب تفسير العياشي و تفسير الفرات در نمونههاي متعدد حاصل شده است.