حديث پژوهی در نگاشته‌های مستشرقان - صفحه 223

دادهاند۱ . بررسي جريان كتابت حديث در عصر صحابه، موافقان و مخالفان نگارش و نقل حديث، انگيزه‌ها و توجيهات، از عمده دغدغه‌هاي آنان در اين مسأله بوده است؛ روشن است كه اختلاف نظر حديث پژوهان اهل سنّت، در تحليل ممنوعيت و جواز نقل و نگارش حديث در عصر صحابه۲ ، زمينه توجه مستشرقان به اين مسأله را فراهم ساخته است. گلدزيهر در مقاله خود از پديده كتابت حديث در تاريخ اسلام، با عنوان موضوعي مورد منازعه ياد كرده و مقالهاش را «منازعات در باره جايگاه حديث در اسلام۳ » ناميده؛ و به بررسي ديدگاه‌هاي اسلامي مطرح در اين مساله پرداخته است. رويكرد مقاله گلدزيهر تاريخي ـ تحليلي است و برخي از مطالب آن با اندكي اجمال و ايجاز به قلم آمده است، او از منابع و مصادر كهن اسلامي در پژوهش خود بهره جسته است. در تحليل گلدزيهر زمينه‌هاي تاريخي پيدايش دو رويكرد متقابلِ منع و جواز نقل و نگارش حديث، به دوره صحابه پس از پيامبر صلي الله عليه و آله بر ميگردد؛ در دوره‌هاي بعد اختلاف نظر مذكور صحابه، بر ديدگاه حديث پژوهان مسلمان، تاثير گذاشت و رفته رفته هر رويكرد طرفداراني خاص خود را پيدا كرد. مطابق گزارش منابع كهن اسلامي، اختلاف نظر مبنايي صحابه در مسأله كتاب منجر به پيدايش دو ديدگاه شد؛ گروهي با احتياطگرايي و ارائه توجيهاتي چند به نظريه اجتناب از نقل گراييدند و در مقابل، گروهي با اعتقاد به وحدت خاستگاه سنّت نبوي با قرآن، و با استناد به ظاهر برخي از آيات قرآن، تبييني وحياني از اصالت سنّت ارائه كردند و به نقل و كتابت آن اهتمام ورزيدند. گلدزيهر بر اين باور است كه ريشه اين دو رويكرد به مساله جايگاه حديث در انديشه اسلامي بر ميگردد كه از يك منظر بحثي كلامي و از منظر ديگر بحثي تاريخي است. برخي از انديشوران مسلمان بر اين باور بودند كه قرآن، منبعي كافي براي دين اسلام است و با وجود آن، نيازي به سنّت نيست؛ ديدگاه مقابل، سنّت را گونهاي وحي قرآني ميداند كه تبيين و تعليم قرآن، در گزاره‌هاي آن متجلي است. بررسي ادله و مباني اين دو رويكرد و زمينه‌هاي فرا اسلامي نظريه منع و اجتناب نقل و نگارش حديث موضوع اصلي بخشهاي اول و دوم مقاله گلدزيهر است. وي در بخش اول مقاله خود، تنها با استناد به برخي از گزارشات تاريخي موجود در طبقات ابن سعد از موضع گيريهاي برخي صحابه مشهور، گرايشِ نخست را به ابوهريره و گرايش دوم را به صحابهاي چون ابن مسعود، عُمَربن خطاب، عبدالله‌بن عمر، صُهَيب بن سنان، زبير بن عوام، سعد بن أبي‌وقاص نسبت ميدهند كه از گسترش بي پروايي در نقل حديث بسيار بيمناك بودند، از اين رو به ندرت، نقل حديث از آنان گزارش شده است. نكتهاي كه گلدزيهر بر آن تاكيد دارد، شناخت علل ترس طرفداران گرايش دوم از انتشار عمومي برخي روايات است كه دستيابي به اين علتها در نقد حديث، اهميت و ارزش بسياري دارند. گلدزيهر به طور غير مسقيم، دو نوع علت را براي اين ترس بيان كرده است: بيم از تحريف متن حديث و تمايلات فرقه‌اي. هيبت حديث، ترس از تغيير در الفاظ واقعي حديث، اجتناب از اسناد به شخص پيامبر صلي الله عليه و آله و رد قطعي گزارش حديث بدون هيچ توجيهاي، از جمله مصاديق علت نخست هستند كه در عبارات اين افراد

1.. براي آگاهي از اصل مقالات هر سه بنگريد: بولتن مرجع مقالات مستشرقان و تاريخ‌حديث/۲، ج۱، ص۱۱ ـ ۱۳۶.

2.. ر.ک: منع تدوين الحديث اسباب و نتائج.

3..Disputes over the Status of Hadith in Islam, pp۵۵ ـ ۶۷.

صفحه از 239