تحلیل شناختی استعاره در نهج البلاغه (بر پایه نظریة ترنر و فوکونیه)

نشریه : پژوهش نامه علوی

نویسنده : پديدآورنده : سیده فاطمه سلیمی

سال 1398 / شماره پیاپی 19 / صفحه 50-74

چکیده :

نظریۀ «آمیختگی مفهومی»، انگاره­‌ای چندفضایی است که از برجسته­‌ترین نظریات ژیل فوکونیه و مارک ترنر به شمار می­‌آید. این نظریه در فهم پیچیدگی‌های ذهن بشری با گذر از الگوی دو دامنه‌­ای، فضایی چهاردامنه‌­ای فراهم آورده که متشکل از دو فضای درون­داد، فضایی عام و فضایی آمیخته برای ساخت معانی ­نوظهور است، نوشتار حاضر با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی در حوزة شناختی، نظریۀ آمیختگی مفهومی را در تحلیل استعاره مفهومی نهج‌­البلاغه مورد پردازش قرار می­‌دهد و کارکرد این فضای تخیلی را در زایش معانی نوین تبیین می‌­نماید. مهم‌ترین رهیافت‌های این جستار آنکه این مدل شناختی در بسیاری از مفاهیم دینی و اخلاقی استعاری بنیاد نهج‌­البلاغه همچون تقوا، فسق و فجور، مرگ، کوته­‌بینی و بلند­نظری انسان و.. قابل بازسازی بوده و به تبلور تعابیر جدید متن می‌­پردازد؛ افزون بر آن، سازة شناختی موجود در نهج‌­البلاغه، تعابیر اصیل و منطقیِ سیاق­مند به حساب می­‌آیند و حکایت از سبکی بی­‌بدیل و هدفمند دارند.

کلیدواژه‌های مقاله :معناشناسی شناختی آمیختگی مفهومی استعاره شناختی تحلیل معنایی گفتمان نهج‌البلاغه