عمير، يونس بن عبد الرحمن، علي بن ابراهيم، احمد بن محمد بن خالد در حدود هزار کتاب حديثي است ۱ .
در اين دوره راويان، گفتار امامان عليهم السلام را به صورت مکتوب در جزوات کوچکي نگهداري ميکردند و روش سختگيرانهاي را براي انتقال ميراث حديثي در پيش گرفتند؛ بدين صورت که در بيشتر موارد براي دريافت و اجازه نقل اين دست نوشتهها ابتدا از آن نسخه برداري ميشد و سپس تمام روايات در محضر استاد سماع و قرائت ميگرديد تا از صحّت و سقم کتاب اطمينان حاصل نمايند. سپس اجازه نقل روايت صادر ميگرديد ۲ .
محدّثان در سه قرن نخست، بيشتر به نگاشتن و نگهداري کتب حديثي اهتمام ميورزيدند و کمتر به دنبال تبويب و تنظيم نگارشهاي حديثي برآمدند. از ابتداي قرن چهارم و در پي اين نياز، جوامع حديثي اوليه شکل گرفت و کتابهاي حديثي دورههاي قبل در لا به لاي اين جوامع قرار داده شد و در بيشتر موارد اسناد اين روايات، نشانگر طريق دستيابي مؤلفين آن به کتابهاي پيشين است. البته گاه مؤلف در ابتدا يا در انتهاي کتاب، به صراحت اعتراف ميکند که در تأليف کتاب از چه منابعي استفاده کرده است ۳ .
1.. ر.ک: پژوهشي در تاريخ حديث شيعه، ص ۱۷۳ .
2.. ر.ک: همان، ص ۳۹۴ ـ ۳۹۹ .
3.. شيخ صدوق در مقدمه کتاب من لا يحضره الفقيه ميفرمايد: «تمام آنچه در اين کتاب ذکر شده، دريافت شده از اصول مشهور و مورد اعتمادي است که احکام مذهب جعفري را از آنها بايد گرفت؛ مانند: کتاب حريز بن عبد اللّه سجستاني، و کتاب عبيد اللّه بن علي حلبي، و کتابهاي علي بن مهزيار اهوازي، و کتابهاي حسين بن سعيد، و نوادر احمد بن محمد بن عيسي، و کتاب نوادر الحکمة تصنيف محمّد بن أحمد بن يحيي بن عمران اشعري و کتاب الرحمة از سعد بن عبد اللّه، و جامع استادمان محمد بن الحسن الوليد رضياللهعنه، و نوادر محمد بن ابي عمير، کتابهاي احمد بن ابي عبد اللّه برقي به نام المحاسن، و رساله عمليهاي که پدرم رضياللهعنه براي من فرستاد، و کتب ديگر از اصول و نوشتههايي که طريق روايت من از آنها در فهرست کتبي که اجازه روايت آن از مشايخ حديثيام و نيز از گذشتگانم به من رسيده معروف است». (کتاب من لا يحضره الفقيه، ج ۱، ص ۵). شيخ صدوق در کتاب نيز نام تعدادي از اين کتب را آورده است؛ از آن جمله است:
الف) و في کتاب زياد بن مروان القندي و في نوادر محمد بن أبي عمير أن الصادق عليه السلام (همان، ج ۱، ص ۳۷۵، ح ۱۲۰).
ب) في کتاب الحکم بن مسکين قال قال أبو عبد اللّه (همان، ج ۱، ص ۴۴۴، ح ۱۲۸۹).
ج) وفي کتاب عبد اللّه بن المغيرة أن الصادق عليه السلام (همان، ج ۱، ص ۴۶۷، ح ۱۳۴۸).
د) في کتاب محمد بن أحمد بن يحيي بن عمران الأشعري، عن إبراهيم بن هاشم، عن محمد بن سنان يرفعه إلي أبي عبد اللّه (همان، ج ۱، ص ۵۶۲).
شيخ طوسي روش خود را در تأليف تهذيب اين گونه تبيين نموده است: «در آوردن خبر اکتفا کرديم به ابتدا به نام مصنفي که خبر را از کتابش اخذ کرديم يا صاحب اصلي که حديث را از اصلش گرفتيم» (تهذيب الأحکام، ج ۱۰، ص ۴).
بنا بر اين، تمام راوياني که در ابتداي اسناد روايات کتاب تهذيب الأحکام قرار گرفتهاند، صاحبان کتاب هستند. و شيخ طوسي سندش را در پايان، و مشيخه کتاب به کتب آنان آورده است.
کليني در مقدمه الکافي به نام کتب حديثي مورد استفاده اشارهاي نميکند، ولي گاهي در لا به لاي اسناد روايات اسامي برخي از کتابهاي حديثي را آورده که از آن جمله است: يک. علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن عبد اللّه بن المغيرة أنه قال، في کتاب سماعة رفعه إلي أبي عبد اللّه عليه السلام ( الکافي، ج ۳، ص ۵۶، ح ۵).
دو. علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن عبد اللّه بن المغيرة قال في کتاب حريز أنه قال (همان، ج ۳، ص ۳۶۳، ح ۵).
سه. في کتاب أبي نعيم الطحان رواه عن شريک عن ... (همان، ج ۷، ص ۷۵).