احاديث اثناعشر در منابع سه قرن نخست شيعه - صفحه 87

عمير، يونس بن عبد الرحمن، علي بن ابراهيم، احمد بن محمد بن خالد در حدود هزار کتاب حديثي است ۱ .
در اين دوره راويان، گفتار امامان عليهم السلام را به صورت مکتوب در جزوات کوچکي نگه‏داري مي‏کردند و روش سختگيرانه‏اي را براي انتقال ميراث حديثي در پيش گرفتند؛ بدين صورت که در بيشتر موارد براي دريافت و اجازه نقل اين دست نوشته‏ها ابتدا از آن نسخه برداري مي‏شد و سپس تمام روايات در محضر استاد سماع و قرائت مي‏گرديد تا از صحّت و سقم کتاب اطمينان حاصل نمايند. سپس اجازه نقل روايت صادر مي‏گرديد ۲ .
محدّثان در سه قرن نخست، بيشتر به نگاشتن و نگه‌داري کتب حديثي اهتمام مي‏ورزيدند و کمتر به دنبال تبويب و تنظيم نگارش‏هاي حديثي برآمدند. از ابتداي قرن چهارم و در پي اين نياز، جوامع حديثي اوليه شکل گرفت و کتاب‌‌‌‌‌هاي حديثي دوره‏هاي قبل در لا به ‏لاي اين جوامع قرار داده شد و در بيشتر موارد اسناد اين روايات، نشان‌گر طريق دستيابي مؤلفين آن به کتاب‌‌‌‌‌هاي پيشين است. البته گاه مؤلف در ابتدا يا در انتهاي کتاب، به صراحت اعتراف مي‏کند که در تأليف کتاب از چه منابعي استفاده کرده است ۳ .

1.. ر.ک: پژوهشي در تاريخ حديث شيعه، ص ۱۷۳ .

2.. ر.ک: همان، ص ۳۹۴ ـ ۳۹۹ .

3.. شيخ صدوق در مقدمه کتاب من لا يحضره الفقيه مي‏فرمايد: «تمام آنچه در اين کتاب ذکر شده، دريافت شده از اصول مشهور و مورد اعتمادي است که احکام مذهب جعفري را از آنها بايد گرفت؛ مانند: کتاب حريز بن عبد اللّه‏ سجستاني، و کتاب عبيد اللّه‏ بن علي حلبي، و کتاب‌هاي علي بن مهزيار اهوازي، و کتاب‌هاي حسين بن سعيد، و نوادر احمد بن محمد بن عيسي، و کتاب نوادر الحکمة تصنيف محمّد بن أحمد بن يحيي بن عمران اشعري و کتاب الرحمة از سعد بن عبد اللّه‏، و جامع استادمان محمد بن الحسن الوليد رضي‏الله‏عنه، و نوادر محمد بن ابي عمير، کتاب‌هاي احمد بن ابي عبد اللّه‏ برقي به نام المحاسن، و رساله عمليه‏اي که پدرم رضي‏الله‏عنه براي من فرستاد، و کتب ديگر از اصول و نوشته‏هايي که طريق روايت من از آنها در فهرست کتبي که اجازه روايت آن از مشايخ حديثي‏ام و نيز از گذشتگانم به من رسيده معروف است». (کتاب من لا يحضره الفقيه، ج ۱، ص ۵). شيخ صدوق در کتاب نيز نام تعدادي از اين کتب را آورده است؛ از آن جمله است: الف) و في کتاب زياد بن مروان القندي و في نوادر محمد بن أبي عمير أن الصادق عليه السلام (همان، ج ۱، ص ۳۷۵، ح ۱۲۰). ب) في کتاب الحکم بن مسکين قال قال أبو عبد اللّه‏ (همان، ج ۱، ص ۴۴۴، ح ۱۲۸۹). ج) وفي کتاب عبد اللّه‏ بن المغيرة أن الصادق عليه السلام (همان، ج ۱، ص ۴۶۷، ح ۱۳۴۸). د) في کتاب محمد بن أحمد بن يحيي بن عمران الأشعري، عن إبراهيم بن هاشم، عن محمد بن سنان يرفعه إلي أبي عبد اللّه‏ (همان، ج ۱، ص ۵۶۲). شيخ طوسي روش خود را در تأليف تهذيب اين گونه تبيين نموده است: «در آوردن خبر اکتفا کرديم به ابتدا به نام مصنفي که خبر را از کتابش اخذ کرديم يا صاحب اصلي که حديث را از اصلش گرفتيم» (تهذيب الأحکام، ج ۱۰، ص ۴). بنا بر اين، تمام راوياني که در ابتداي اسناد روايات کتاب تهذيب الأحکام قرار گرفته‏اند، صاحبان کتاب هستند. و شيخ طوسي سندش را در پايان، و مشيخه کتاب به کتب آنان آورده است. کليني در مقدمه الکافي به نام کتب حديثي مورد استفاده اشاره‌اي نمي‏کند، ولي گاهي در لا به ‏لاي اسناد روايات اسامي برخي از کتاب‌هاي حديثي را آورده که از آن جمله است: يک. علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن عبد اللّه‏ بن المغيرة أنه قال، في کتاب سماعة رفعه إلي أبي عبد اللّه‏ عليه السلام ( الکافي، ج ۳، ص ۵۶، ح ۵). دو. علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن عبد اللّه‏ بن المغيرة قال في کتاب حريز أنه قال (همان، ج ۳، ص ۳۶۳، ح ۵). سه. في کتاب أبي نعيم الطحان رواه عن شريک عن ... (همان، ج ۷، ص ۷۵).

صفحه از 106