مراحل و قواعد فقه الحديث از ديدگاه مجلسي اوّل در « لوامع صاحبقراني » - صفحه 144

حضرت فرمودند: معني آن اين است که شکر مي‌کنم خداوند خود را بر اين نعمت که مرا توفيق خدمت خود کرامت فرمود که اداي فرض او کردم و شکر سبب زيادتي نعمت است . ۱
در پايان، لازم است به نکته‌اي اشاره شود که مجلسي معتقد است صدوق در دو جا، در نقل روايات، تقيه کرده است. در ذيل به ذکر آن مي‌پردازيم.
1. صدوق، عبارت «اللّهم انّي أتوجّه إليک بنبيک نبي الرّحمة و بلأئمّة الرّاشدين المهديين من آله طه و يس و لا تضلّني بهم و أرفعني بهم و لا تضيعني» را از جهت تقيه به صورت مختصر به صورت ذيل آورده است: اللّهم انّي أتوجّه إليک بنبيک نبي الرّحمه و آله. ۲
2. در روايات صحيح از امام باقر و امام صادق عليهما السلام وارد شده است: زماني که حج تمتع بر حضرت رسول‌ صلي الله عليه و آله در مروه نازل شد، حضرت رسول‌ صلي الله عليه و آله احکام حج تمتع را بيان فرمودند. سپس سراقه مالک بن جُعشَم برخاست و از حضرت رسول‌ صلي الله عليه و آله سؤال کرد: آيا آنچه از حج تمتع فرموديد، مخصوص اين سال است يا حکم آن هميشگي است؟ حضرت فرمودند: هميشه چنين است. سپس شخصي برخاست (به اتفاق همه، عمر بن خطاب است). ابن بابويه در اين جمله تقيه کرده است و نام او را نبرده است. چنين بود که اگر بخاري مي‌گفت: ضرر نداشت، اما اگر شيعه مي‌گفت، مضر بود. ۳

شرايط تقيه

تعيين شرايط وجوب تقيه از نکات مهم و قابل اعتناست. مجلسي در اين زمينه، براي اجراي تقيه، شرايط اضطراري را مطرح کرده است و نقش عمده‌اي در الزام به تقيه براي آن قايل شده است.
شرايط اضطراري: وضعيت غير عادي و برخلاف سير طبيعي امور، موجب پيش آمدن شرايط اضطراري مي‌شود. مجلسي، در لوامع، نمونه‌هايي از سنت معصومين عليهم السلام را به عنوان مصاديق اضطرار آورده است که در ذيل به آنها اشاره مي‌کنيم. ۴
1. از ايوب بن حر منقول است به امام صادق عليه السلام عرض کرد؛ هرگاه بنده شيعه اثني عشري باشد، آيا او را از زکات مي‌توان خريد و آزاد کرد؟‌حضرت فرمودند: او را بخر و آزاد کن. گفت: اگر بميرد و مالي بگذارد؟ حضرت فرمودند: ميراث او از اهل زکات است؛ زيرا از سهم ايشان خريده است. محتمل است چون شيعه بوده و زير دست ملاعين بوده است و مستحقي نبوده است، لذا تجويز فرمودند. در اين صورت، شک نيست که مي‌توان خريد و آزاد کرد؛‌ گرچه ميراثش از امام عليه السلام باشد. ممکن است آن حضرت از روي تقيه چنين فرموده باشند . چون تصرف حضرت عليه السلام سبب فساد مي‌شد؛ چنان‌که اهتمام ملاعين در مال بيت‌المال ظاهر است.۵

1.. ر.ک: همان، ج۴،ص۱۸۷ ـ ۱۸۸.

2.. ر.ک: همان ج ۵، ص۱۶۰ ـ ۱۶۱.

3.. ر.ک: همان، ج۷، ص ۲۰۱ ـ ۲۰۲.

4.. براي ساير نمونه‌ها ر.ک : به همان، ج ۳، ص ۲۳۰ ـ ۲۳۱ و ۴۴۸ ـ ۴۴۹؛ ج ۶ ، ص ۲۹۳ و۴۳۶ ـ ۴۳۷ و۵۳۲ ـ ۵۳۳؛ ج ۷، ص ۲۸۱ و۳۵۲ ـ ۳۵۳.

5.. ر.ک: همان، ج ۵، ص ۴۸۱ ـ ۴۸۲.

صفحه از 154