مراحل و قواعد فقه الحديث از ديدگاه مجلسي اوّل در « لوامع صاحبقراني » - صفحه 145

2. ابن سنان گفت امام صادق عليه السلام فرمودند: پدرم زميني را به هشام بن عبدالملک به چند و چند هزار دينار فروختند. بر او شرط کردند که زکات ده ساله بر هشام باشد. ظاهر است غرض حضرت از اين ملاعين، تقيه بوده است که اظهار فرمايند ما اعتماد به شما در دادن زکات واجب خود داريم.۱
3. از ابراهيم بن هاشم منقول است، در خدمت امام محمد تقي عليه السلام بود که بر آن حضرت، صالح بن سهل داخل شد. صالح گفت: سيد من، مرا حلال کن از ده هزار درهمي که صرف کردم. حضرت فرمودند: حلال کردم. وقتي صالح بيرون رفت، حضرت فرمودند هرکس، اموال حق آل محمد و يتيمان و فقرا و مساکين و ابناء السبيل آل محمد را خورده باشد و بگويد ما را حلال کن، من نمي‌توانم بگويم حلال نمي‌کنم؛ و ليکن و الله حق سبحانه تعالي از آنها در روز قيامت سؤالي در نهايت شدت خواهد کرد. محتمل است که حضرت از صالح تقيه کرده باشد؛ چون او فاسق بوده است و از فاسق همه کاري مي‌آيد.۲

نقل به معنا و تأثير آن در فقه الحديث۳

نقل به معنا از مسائل مهم در حوزه فقه‌الحديث است. ترديدي در ارجحيت نقل به الفاظ نسبت به نقل به معنا وجود ندارد. نقل به معناي حديث يعني راوي، حديث را نه با عين عبارات معصوم عليه السلام ، بلکه با آميختن آن به عبارتي از خود، که معنا و مراد معصوم عليه السلام را برساند، نقل کند.
بحث نقل به معنا را بايد از دوره قبل از تدوين و کتابت رسمي احاديث در مجموعه‌هايي که تا امروز بر جاي مانده‌اند، دانست. البته مجلسي معتقد است بعد از زمان تدوين و کتابت رسمي احاديث در روايات صدوق نيز گاهي نقل به معنا توسط او صورت گرفته شده است.
جواز نقل به معنا، نزد عالمان علوم حديث، امري پذيرفته شده است و مخالفان آن بسيار اندک‌اند. صدوق يکي از محدثيني است که نقل به معنا را جايز شمرده است. مجلسي بر اين باور است، ابن بابويه، در 33 مورد از احاديث دو جلد اول و دوم من لايحضره الفقيه، نقل به معنا کرده است. مجلسي، نقل به معنا و اختصار صدوق را عاملي مي‌داند که به معناي حديث لطمه وارد کرده است. وي، در لوامع صاحبقراني 33 مورد از احاديثي را که صدوق نقل به معنا کرده، همچنين سه مورد از اختصار احاديث توسط صدوق را ذکر مي‌کند. ابتدا در ذيل، نمونه‌هايي از نقل به معنا در احاديث را يادآور مي‌شويم و درصد فراواني آن را گوشزد مي‌کنيم و سپس تأثير آن در فقه الحديث را بيان مي‌کنيم.
1. در روايت «و من استقبل من بول او غايط، ثم ذکر فتحرف عنها اجلالاً للقبلة لم يتم من موضعه حتي يغفر الله له»، اندک تغييري حاصل شده است؛‌ لفظ «او غايط» اضافه و «تعظيماً لها» ساقط شده است. بعيد نيست اين حديث، نقل به معنا شده باشد.۴

1.. ر.ک: همان، ج ۵، ص ۴۸۵.

2.. ر.ک: همان ، ج ۵، ص۶۰۶ .

3.. ساختار کلي ابن بحث، از: حديث پژوهي (ج ۱) است.

4.. ر.ک: لوامع صاحبقراني، ج۱، ص ۲۵۶.

صفحه از 154