روايات ترجيح
مجموعه ديگري از روايات علاجيه، رواياتي است که براي ترجيح روايتي بر روايت ديگر بدان استدلال ميشود. مجلسي در لوامع صاحبقراني براي حل تعارض اخبار موجود، روايات را با يکديگر جمع کرده است و به نظر وي، جمع روايات متعارض، مناسبتر از طرح و کنار زدن روايات متعارض است. مجلسي نيز از اخبار علاجيه، براي علاج تعارض بين اخبار بهره برده است. وي براي حل روايات متعارض، آنها را بر تقيه يا کراهت، يا ضرورت، يا تأويل، يا استحباب، يا تخيير حمل کرده است.
حمل بر تقيه
وجود اخبار متعارض و تلاش براي برطرف کردن آنها، کاري پيچيده و ظريف است. مجلسي، به عنوان شارح حديث، تلقي تقيه را يکي از راه حلها دانسته، معتقد است که اين اخبار بايد با احاديث محکم در تعارض نباشد.
مجلسي در جمع بين احاديث متعارض، روايت را بنا به شرايطي، چون موافقت با آراي اهل سنت، مخالفت با اجماع شيعه، مخالفت با قرآن، مخالفت با احاديث متواتر حمل بر تقيه کرده است.
حمل بر تقيه، در جايي لازم است که احاديث معارض، به گونهاي استحکام و استواري داشته باشند که موجب گردند حديث رويارو با آنها از حجيت بيفتد حتي اگر سند متقن و معتبري داشته باشد.
مجلسي، پنجاه مورد از احاديث را در راه علاج اخبار متعارض، حمل بر تقيه کرده است. در ذيل به برخي از نمونههاي آن اشاره ميکنيم:۱
در موضوع خواندن نماز ميت، دو دسته روايات وجود دارد: در دستهاي از روايات، اجازه خواندن نماز بر ميت را تا زمان دفن ميت نداده است و در دستهاي ديگر، اجازه را صادر کرده است. مجلسي براي حل تعارض بين اين دو دسته اخبار، اخبار مبني بر نهي از خواندن نماز ميت را به دليل موافقت با آراي اهل سنت حمل بر تقيه کرده است.۲
در موضوع سفر حج، به دو دسته روايات، برخورد ميکنيم: در دستهاي دستور به حج پياده داده است و آن را افضل از هفتاد حج سواره دانسته است و در دستهاي ديگر، حج سواره را از حج پياده بهتر دانسته و سيره حضرت رسول صلي الله عليه و آله را حج سواره معرفي کرده است. مجلسي براي حل تعارض، روايات پياده به حج رفتن را به دليل موافقت با آراي اهل سنت بر تقيه حمل کرده است.۳
1. در صحيح از جميل منقول است امام صادق عليه السلام فرمودند: نماز عيدين و نماز کسوف واجب است. در حديثي ديگر منقول است امام محمدباقر عليه السلام فرمودند: نماز عيدين، با امام سنت است. ظاهر، آن است که حديث زراره از روي تقيه وارد شده است؛ چون اکثر عامه، نماز عيدين را سنت ميدانند.۴
1.. ر.ک: جهت ملاحظه ساير نمونهها رک. به لوامع صاحبقراني، ج ۱، ص ۲۲۰ و۵۱۲ و۵۷۶ و۶۶۳ ـ ۶۶۴ و۴۹۳ و۴۵۸و۵۴۰ و۸۲۲ و ۲۲۹ و۵۰۷ و ۵۰۸ و۵۳۰ و۵۸۰و۵۸۱؛ ج۲، ص ۵۱ و۹۲ و۹۷ و۲۸۰ و۲۸۱؛ ج۳، ص۵۶۳؛ ج۴، ص۴۳ و۱۰۱ و۱۷۹ و۲۷۲ و۲۷۳ و۳۳۲ و۳۵۲ و۳۵۶ و۳۶۰ و۴۷۳ و۵۳۳؛ج ۵،ص ۱۶۹و۱۷۰ و۱۷۱ و۱۷۲ و۱۹۷ و۲۲۵؛ ج۶، ص۴۳ و۲۱۲ و۲۹۱ و۲۹۲ و۴۲۳ ـ ۴۲۴ و۴۴۰ و۴۴۸ و۴۵۴ و۵۴۰ و۵۴۱؛ ج ۷، ص ۱۲۵ و۱۲۷ ـ ۱۲۸؛ ج ۸ ، ص۵ ـ ۶ و ۱۷۰ ـ ۱۷۱و ۲۷۴ و ۴۵۷ـ ۴۵۸.
2.. ر.ک: همان، ج۱، ص۸۷۶ .
3.. ر.ک: همان، ج ۷، ص ۱۲۵ و ۱۲۷ ـ ۱۲۸.
4.. ر.ک: همان، ج۵، ص۲۴۲ ـ ۲۴۳.