3. ارزيابي ديدگاهها بر اساس ارزيابي روايت.
پيش از ورود به بحث، ضروري است که نخست، متن روايت را نقل کنيم. شيخ طوسي اين روايت را با سند پيش رو، در کتاب الغيبة نقل کرده است.
وَ قَالَ أَبُو الْحُسينِ بْنُ تَمَّامٍ حَدَّثَنِي عَبْدُ اللَّهِ الْکُوفِي خَادِمُ الشَّيخِ الْحُسينِ بْنِ رَوْحٍ ـ رَضِي اللَّهُ عَنْهُ ـ قَالَ: سُئِلَ الشَّيخُ، يعْنِي أَبَا الْقَاسِمِ ـ رَضِي اللَّهُ عَنْهُ ـ عَنْ کتُبِ ابْنِ أَبِي الْعَزَاقِرِ بَعْدَ مَا ذُمَّ وَ خَرَجَتْ فِيهِ اللَّعْنَةُ، فَقِيلَ لَهُ: فَکيفَ نَعْمَلُ بِکتُبِهِ وَ بُيوتُنَا مِنْهَا مِلَاءٌ؟ فَقَالَ: أَقُولُ فِيهَا مَا قَالَهُ أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ عَلِي عليه السلام وَ قَدْ سُئِلَ عَن کتُبِ بَنِي فَضَّالٍ فَقَالُوا: کيفَ نَعْمَلُ بِکتُبِهِمْ وَ بُيوتُنَا مِنْهَا مِلَاءٌ؟ فَقَالَ عليه السلام : خُذُوا بِمَا رَوَوْا وَ ذَرُوا مَا رَأَوْا؛۱
ابن نمام گفت: عبدالله کوفي، خادم حسين بن روح ـ رضي الله عنه ـ براي من نقل کرد و گفت: بعد از صدور توقيع در مذمت و لعن ابن ابي عزاقر، در باره کتابهاي او از حسين بن روح سؤال شد که چگونه به کتابهاي او عمل نماييم، در حالي که خانههاي ما از آنها پر است؟ گفت: من همان جوابي را به شما مي دهم که امام حسن عسکري عليه السلام به کساني که از حضرتش پرسيدند «چگونه به کتابهاي بني فضال عمل کنيم، زيرا که خانههاي ما از آنها پر است»، داد. به آنها فرمود: به هر چه آنها از راويان ديگر نقل کردهاند، عمل کنيد و آنچه را که آراي خودشان است، واگذاريد.
سير تاريخي
اگر بخواهيم نگاهي تاريخي به اين حديث بيفکنيم و چگونگي تعامل فقها، محدثان و ... را با اين روايت بررسي کنيم، ناگزيريم در کتابهاي آنها جستجو کنيم تا با ديدگاه آنها در خصوص پذيرش يا عدم پذيرش اين روايت از سويي، و نيز چگونگي دريافت استنباط آن از روايت، از سوي ديگر آشنا شويم:
اين روايت را در کتابهاي نويسندگان ذيل يافتيم:
1. شيخ محمد بن حسن طوسي (385 ـ 460 ق)،
2. شيخ محمد بن حسن حر عاملي (1033 ـ 1104 ق)،۲
3. ملا محمد باقر مجلسي (م 1111 ق)،۳
4. ملا احمد نراقي (1185 ـ 1245 ق)،۴
5. شيخ محمد حسن نجفي (م 1266 ق)،۵
1.. الغيبة، للطوسي، ص ۳۸۹، ح ۳۵۵؛ بحار الانوار، ج ۲، ص ۲۵۲ ، ح ۷۲؛ وسائل الشيعة، ج ۲۷، ص ۱۰۲، هر دو مصدر به نقل از الغيبة.
2.. وسائل الشيعة، ج ۲۷، ص ۱۰۲.
3.. بحار الانوار، ج ۲، ص ۲۵۲ ـ ۲۵۶.
4.. عوائد الايام، ص ۴۶۶.
5.. جواهر الکلام، ج ۴۰، ص ۳۱۸ ـ ۳۲۰.