قرنهاي ياد شده نمييابيم. نکته قابل توجه اين است که اين حديث، طي قرون متمادي مورد توجه فقها، محدثان و اصوليان نبوده است. پس چگونه علماي قرن دوازدهم و پس از آن، بدان اقبال نشان دادهاند؟ آيا قابل تصور است که تمامي فقها، محدثان و اصوليان گذشته از اين روايت غفلت کردهاند و تنها علماي متأخر از آن آگاه شدهاند؟ اين احتمالي بسيار بعيد است. به نظر ميرسد که اين عمل دليل ديگري دارد که در ادامه مقاله بدان اشاره خواهيم کرد.
ارزيابي ديدگاهها بر اساس ارزيابي روايت
اگر بخواهيم ديدگاههاي ياد شده را ارزيابي علمي کنيم، بايد با مباني اين ديدگاهها آشنا شويم. اگر اين مباني استوار و تام باشد، قابل پذيرش است. از آنجا که مباحث ياد شده بر متون روايي استوار است، بايد نکاتي روشن گردد:
1. ثبوت صدوري نص؛ بدين معنا که امر به دريافت آنچه بنيفضال روايت کردهاند و ترک آراي آنها نص ثابت است و حجيت دارد.
2. ثبوت متني نص؛ بدين معنا که متن در دسترس ما از تصحيف، تقطيع، نقل به معنا و ساير آسيبهاي متني خالي است.
3. ثبوت دلالي نص؛ بدين معنا که دلالت روايت بر مطالب ياد شده روشن بوده و ابهامي ندارد و روايت داراي معناي ديگري نيست.
اينک نکات سهگانه بالا را توضيح خواهيم داد.
1. صدور نص
براي اثبات صدور يک روايت ميتوان از روش معروف در دوران حاضر پيروي کرد که مبتني بر بررسي سند و در آن، راويان سند را يکايک ملاحظه کرده و اگر ثقه بودند، حکم به صحت سند ميکنيم وگر نه آن را ضعيف ميدانيم.
همچنين، ميتوان از زاويه ديگر، حديث را بررسي کنيم و آن مبناي معروف بين فقها و محدثان قديم شيعه است که به مبناي وثوق مشهور است. در اين روش، روايت را از لحاظ سند، مصدر، متن، روايت محدثان، عمل علما و هر چه به حصول وثوق به صدور روايت مربوط است، بررسي مينمايند. از اين رو، در اينجا به بررسي اين روايت بر اساس دو روش ياد شده ميپردازيم.
بررسي صدور روايت بر اساس مبناي وثاقت
براي بررسي روايت از ناحيه سند، بايد اول سند روايت را نقل کنيم و سپس ديدگاههاي رجاليان را درباره آن مطرح سازيم. روايت بدين سند آمده است:
قال ابوالحسين بن تمام: حدثني عبدالله الکوفي خادم الشيخ الحسين بن روح ـ رضي الله عنه ـ قال: سئل الشيخ ـ يعني ابالقاسم رضي الله عنه ـ عن کتب ابن ابي العزاقر...