5. ارزيابي سخنان آقاي خويي در عدم موثّق بودن ابن قتيبه
آيت الله خويي هر سه وجهي را که ميتوان بر اعتبار ابن قتيبه ارائه نمود (معتمد کشّي بودن وي،کاربرد عنوان فاضل بر وي از سوي طوسي و تصحيح اخبار وي ازسوي علامه حلّي) مورد نقد خويش قرار داده و در نهايت، سخن مولّف مدارک الأحکام را داير بر اينکه ابن قتيبه توثيق و بلکه مدح قابل توجّه ندارد، تأييد نموده است؛ گرچه با گفتن جمله و الله العالم در پايان، ترديد خويش را نشان ميدهد۱ .
الف. معتمد کشّي بودن وي
آيت الله خويي با تكيه بر سخن نجاشي ـ كه گفته است، كشّي از ضعفا فراوان نقل كرده ـ خواسته از اعتبار اين دليل بكاهد. در پاسخ به اين رويکرد، به چهار نکته اشاره ميشود: 1. طوسي و نجاشي و ساير رجال شناسان، كشّي را از ثقات و عُيون بر شمرده و از تمامي جهات ستودهاند. طوسي مينويسد: وي از شاگردان ممتاز عياشي و صاحب نظر و بصير به رجال و أخبار و ثقه و از بُعد اعتقادي، أستوار بوده است۲ ؛ 2. کشّي علاوه بر اينکه به ابن قتيبه اعتماد کرده، حد اقلّ دو بار وي را توثيق خاصّ نموده است ۳ ؛
3. بر أهل فنّ روشن است که عدم توثيق اعمّ از عدم وثاقت است؛ 4. سخن نجاشي در نقل کشّي از ضعفا به گونه موجبه کليّه نيست که هيچ کدام از مشايخ روايي و رجالي کشّي، باشد. وي در صدد اثبات ضعف برخي از آنان است. اينکه نتيجهاش ثقه نبودن ابن قتيبه جزء ضعفا به شمار آيد، شکّ بدوي و صرف احتمال است و کشّي با گفتار و اعتماد فزون خويش وي را توثيق کرده است.
ب. کاربرد عنوان فاضل از سوي طوسي
آيت الله خويي عنوان فاضل را ـ که از سوي طوسي درباره ابن قتيبه به کار رفته ـ جزء كمالات نفساني قلمداد کرده و نقشي براي آن در ارزش گذاري راوي، قايل نيست۴ . اما رويکردهاي ديگري نيز به چشم ميخورد. برخي، همانند ميرداماد(م1041ق)، آن را از واژگان مشترک توثيق و مدح بر شمردهاند۵ . شهيد ثاني و سيّد حسن صدر، گرچه آن را حاوي توثيق و تعديل نميدانند، اما آن را از واژگان مدح به شمار آوردهاند۶ .
ج. تصحيح علامه حلّي
اينکه آقاي خويي تصحيح اخبار ابن قتيبه از سوي علامه حلّي را مبتني بر اصالة العدالة و قاعده «کل امامي لم يثبت فسقه و لم يرد فيه قدح فهو ثقة» قلمداد کرده و از اين رو آن را فاقد ارزش دانسته،
1.. رجال النّجاشي، ش ۱۰۱۸؛ مدارك الأحكام، ج ۶ ، ص ۸۷؛ معجم رجال الحديث، ج ۱۳، ص ۱۷۱، ش ۸۴۷۵ .
2.. رجال الطّوسي، ش ۶۲۸۸؛ فهرست الطّوسي، ش۶۱۵؛ رجال النّجاشي، ش ۱۰۱۸.
3.. رجال الکشي، ش، ۱۰۸۸، ۱۰۸۹.
4.. رجال الطّوسي، ش ۶۱۵۹؛ معجم رجال الحديث، ج۱۳، ص ۱۷۱، ش: ۸۴۷۵ .
5.. الرواشح السماوية، ص۶۰.
6.. الرّعاية في علم الدّراية، ص۲۰۵؛ نهاية الدراية، ص۳۹۹.