روش‌شناسي « منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة » - صفحه 211

ذکر است؛ چنانچه کلام امام طولاني باشد، با فصل بندي کلام به شرح فصل فصل روي آورده است. اين روند از جلد چهاردهم به بعد ـ که شرح توسط علامه حسن زاده و شيخ محمد باقر کمره اي ادامه يافته ـ به همين ترتيب است. در ابتداي جلد پانزدهم علامه حسن زاده پس از تقريظي کوتاه در باره گردآورندگان خطب اميرالمومنين عليه السلام و مقدمه‌اي اندک شرح را پي مي‌گيرد.۱

روش شناسي شرح

روشي که شارح در شرح خود به کار گرفته، استفاده از گزاره‌ها و مؤلفه‌هايي است که سعي شده با استفاده از آن‌ها سبک و شيوه شرح خود را سامان دهد. مي‌توان گفت که در اين شرح به طور کلي از دو مؤلفه و گزاره استفاده شده است:
1. گزاره ساختاري (مؤلفه‌هاي موجود پيش از شرح متن)، 2. گزاره محتوايي (مؤلفه‌هاي موجود در ضمن شرح متن).۲

گزاره از لحاظ ساختار (مؤلفه‌هاي موجود پيش از شرح متن)۳

شارح با استفاده از اين گزاره در صدد است تا با ارائه مطالب مورد نظر خود، سخنان امام را شرح کند و با بيان انواع علوم، محتواي شرح خود را علمي و مستدل ارائه نمايد. اين گزاره ها عبارت‌اند از:

ارائه نَماي بيروني کلام

پر واضح است که براي ورود به متن نهج البلاغة و شرح آن لوازم و مقدماتي عمومي مورد احتياج است. لوازمي از جمله اشراف بر منبع و سند، جغرافياي سخن و فضاي صدور، تاريخ ايراد کلام، مخاطبان سخن، موضوعات و اهداف خطبه‌ها، نامه‌ها و حکمت‌ها، مي توان بيان داشت که شارح تقريباً از اکثر اين مؤلفه‌ها چشم نپوشيده است.

الف: شناخت فضاي صدور

شناخت فضاي صدور از جمله مختصر استفاده‌هايي است که وي سعي کرده در بازيابي نقل‌ها گزارش و بهره‌جويي کند. اما اين نکته قابل توجه است که جناب خويي در بخش‌هاي تاريخي خطبه‌ها فضايي از سبب صدور سخن امام به تصوير مي‌کشد و در صدد است تا به گونه‌اي از فضا و جغرافياي سخن اميرمؤمنان عليه السلام بيان و توضيحي ارائه دهد؛ به عنوان نمونه مي‌توان به شرح خطبه 83 ـ که مخاطب امام به گونه‌اي عمرو بن عاص است ـ توجه نمود که سعي کرده مشي عمرو بن عاص را نسبت به امام تبيين کند و بيان دارد که دليل صدور اين کلام توسط امام چه بوده است.۴ يا در نامه 33 خطاب به قثم بن

1.. همان، ج ۱۵، ص ۲ ـ ۷.

2.. گفتني است اين تعبير، برگرفته از مقاله «معرفي و روش شناسي شرح ابن ميثم بحراني» نوشته آقاي مجيد روحي دهکردي است که در شماره ۴۸ فصلنامه علوم حديث به چاپ رسيده است.

3.. منظور از اين تعبير، ساختار بيروني و مطالب پيراموني کلام حضرت است.

4.. همان، ج۶ ، ص ۷۵.

صفحه از 244