روش‌شناسي « منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة » - صفحه 220

سليم بن قيس الهلالي ايضاً، و سيأتي نقل تلک الرّواية في التذييل الثّاني من تذييلي الکلام السّابع و الثلاثين، و رواها فيه ايضاً من کتاب الغارات بزيادة و نقصان احببت روايتها هنا علي ما هو دأبنا في هذا الشّرح. ۱
البته شارح گاه، مواردي که خطب به شکل تقطيع شده و در بخشي مجزا از همديگر قرار گرفته‌اند (مثل خطبه 10 و 22)، را نيز بيان مي‌کند.
اعلم أنّ هذه الخطبة ملتقطة من خطبة طويلة له عليه السلام لما بلغه أنّ طلحة و الزبير خلعا بيعته و هو غير منتظم، و قد أورد السّيد منها فصلاً آخر و هي الخطبة الثّانية و العشرون و نورد تمام الخطبة هناک إن شاءاللّه. ۲
از اين موارد در شرح به وفور به چشم مي‌خورد.
نکته‌اي که اشاره به آن خالي از لطف نيست، اين است که بخش «تکمله» از جلد چهاردهم تا بيستم ـ که شرح به دست علامه حسن زاده آملي انجام شده -، و همچنين جلد 21 ـ که توسط شيخ محمد باقر کمره‌اي انجام پذيرفته ـ حذف گرديده است، اما تقيد به ذکر سند و منبع همواره روش علامه قرار گرفته است؛ ۳ به علاوه که در کلمات قصار به منبع و سند سخن، توجه نشده است.

افزودن بخشي تحت عنوان «الترجمة» پس از فراغت از شرح

شارح در آخرين بخش شرح هر خطبه، نامه يا کلمات قصار بخشي به نام «الترجمة» ايجاد کرده که مجزا از ديگر بخش‌هاست. در اين مؤلفه شارح کوشيده تنها ترجمه کلام امام را ذکر کند؛ به عنوان مثال، ترجمه کلام 146 در استشاره عمر با حضرتش:
از جمله کلام آن حضرت است در حالتي که مشاوره کرد به او عمر بن الخطاب در رفتن به محاربه أهل فارس به نفس خود فرمود: «که به درستي اين أمر، يعني اسلام نيست ياري نمودن او و نه خواري او به زيادتي لشکر و نه به کمي آن و آن امر دين خدايي است غالب گردانيد او را بر همه أديان و لشکر اوست که مهيا فرمود و قوّت داد آن را بر دشمنان تا اين که رسيد آن مقامي را که رسيد و بلند شد هر چه بلند شد و ما ...». ۴
گاه در اين مؤلفه از اشعار فارسي براي تبيين کلام امام نيز بهره برده است. ۵

1.. همان، ج ۴، ص ۸۰ .

2.. همان، ج ۳، ص ۱۶۲.

3.. به عنوان نمونه، ر.ک: به نامه دوم که علامه فرموده است: «سند الکتاب و نقله بتمامه و نسخ اخري منه» که در ادامه مفصلاً به منبع و نقل آن به تمامه اشاره مي‌کنند (ج ۱۷، ص ۱۰). و همچنين ر.ک: همان، ج ۱۷، ص ۲۸، ۱۰۷، ۲۳۵، ۳۲۶؛ ج ۱۸، ص ۲۶ و.... که بخشي با نام سند الکتاب و ... باز کرده و اسناد و منابع نامه‌ها را بيان کرده است. افزون بر آن، در برخي مواضع عنواني به نام «المصدر» ايجاد کرده، که پس از نقل کامل کلام امام و پيش از بخش اللغة قرار دارد؛ براي نمونه ر.ک : همان، ج ۱۸، ص ۱۹۰، ۳۳۰، ۳۳۶، ۳۴۴، ۳۵۷، ۳۶۵؛ ج ۱۹، ص ۳، ۳۶، ۱۰۳، ۳۷۶؛ ج ۲۰، ص ۶۹ و... .

4.. همان، ج ۹، ص ۶۰ .

5.. براي نمونه ر.ک : همان، ج ۲۱،ص ۲۰، ۴۳۱، ۴۳۳ و ... اين نکته در شرح شارحان پس از ميرزا حبيب خويي نمود بيشتري دارد که در ادامه بيشتر بحث مي‌گردد.

صفحه از 244