روش‌شناسي « منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة » - صفحه 231

مقارّة قرّ معه و قيل إقرار کلّ واحد صاحبه علي الأمر و تراضيهما به و (الکظة) ما يعتري الانسان من الامتلاء من الطعام و (السغب) بالتّحريک الجوع و (الغارب) أعلي کتف النّاقة.۱
شکل دوم. در اين روش ـ که به وفور مشاهده مي‌شود ـ مؤلف به ذکر منابعي مي‌پردازد که از آن‌ها بهره برده است. اين روش معمولاً به صورت ترجمه تک واژه‌ها به کار رفته است. گاهي در ترجمه جملات و يا اصطلاحات از اين روش استفاده شده است، بخشي از اين نقل‌ها نيز به جهت مقايسه و به دست آوردن معناي کامل‌تر و مناسب‌تر و برخي جهت تأييد ديگري و برخي نقد ديگري که به صورت مفصل بحث شده است. در اين شرح از کتب لغت فراواني استفاده شده است؛ از جمله قاموس المحيط فيروزآبادي،۲ صحاح جوهري،۳ مقاييس اللغة ابن فارس،۴ مصباح المنير فيومي،۵ و حتي از کتبي مانند الکشاف زمخشري،۶ مجمع البحرين طريحي،۷ النهاية ابن اثير۸ و از کتب معجم هم‌عصر شارح، هم‌چون منتهي الارب صفي پوري۹ و... . البته از شروح پيشين براي ترجمه لغات نيز در موارد بي‌شماري بهره گرفته است؛ شروحي چون شرح ابن ابي الحديد،۱۰ شرح ابن ميثم بحراني۱۱ و... .
2. بيان اصل و ترجمه واژگان
بنا به گفته مؤلف، در مقدمه شرح،۱۲ در مواردي که نياز ديده شده اصل کلمه براي تبيين هيئت و ريشه کلمات بيشتر توضيح داده شود، کوشيده شده تا اين امر بهتر وارسي شود؛ مثلا:
احتذيت به إذا اقتديت به في اموره و اصله من حذوت النّعل بالنّعل قدرتها بها و قطعتها علي مثالها و قدرها.۱۳

1.. همان، ج ۳، ص ۱۱۰.

2.. همان، ج ۸، ص ۲۰۹.

3.. قال الجوهري: القريحة أوّل ما يستنبط من البئر و منه قولهم: لفلان قريحة جيدة يراد استنباط العلم بجودة الطبع (همان، ج ۶، ص۳۲۸).

4.. قال ابن فارس : الجلباب ما يغطي به من ثوب و غيره و الجمع الجلابيب (همان، ج ۳، ص۱۱۸).

5.. قال الفيومي: التخم حدّ الأرض و الجمع تخوم مثل فلس و فلوس (همان، ج۶، ص ۳۷۳).

6.. و قال الزّمخشري : الطّرف لا يثني و لا يجمع لأنّه مصدر و کذا ذکره الجوهري (همان، ج ۹، ص ۱۱۳).

7.. (و نورها بهجته) قال الطريحي و البهجة الحسن و منه رجل ذو بهجة، و البهجة السّرور (همان، ج۱۰، ص۳۹۲).

8.. (المسلحة) بفتح الميم قال في النهاية القوم الذين يحفظون الثغر من العدوّ يکونون ذوي سلاح (همان، ج۱۱، ص ۲۸۳).

9.. و في منتهي الأرب في لغة العرب: استکراه: به ناخواست و ستم بر کاري داشتن، و ناخوش شمردن (همان، ج ۱۶، ص ۲۰۰). البته ميرزا حبيب خويي از اين کتاب در چهارده جلد اول ‌ـ که شرح خود اوست ‌ـ بهره نگرفته، بلکه علامه حسن زاده آملي از شرح جلد چهاردهم به بعد از آن استفاده کرده است.

10.. (الوضين) ... و قال الشّارح المعتزلي ما يشدّ به الهودج علي بطن البعير کالبطان للقتب و التصدير للرحل و الحزام للسرج (همان، ج۷، ص ۲۱۶).

11.. (اعاليل) ... قال البحراني: جمع أعلال وأضلال و هما جمع علّة اسم لما يتعلل به من مرض و غيره و ضلة اسم من الضّلال (همان، ج۴، ص ۱۶). و يا قال الشّارح البحراني حياد اسم للمغارة و المعني اعدلي عنا أيتها الحرب، ... (همان، ج۴، ص۱۵و ...).

12.. همان، ج ۱، ص ۷.

13.. همان، ج ۵، ص ۳۵۰.

صفحه از 244