روش‌شناسي « منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة » - صفحه 238

از شرح نهج البلاغة ابن ابي الحديد، و شرح ابن ميثم بحراني است. وي در موارد بسيار متعدد قول اين دو شارح را به عنوان نقل‌ تاريخي و کلامي و ديگر نقل‌ها، در شرح خود به کار گرفته و آن‌ را پذيرفته است. اين استفاده‌ها به چند شکل است:

1. نقل و تأييد اقوال شارحان

گاهي قول شارحان را تأييد کرده است؛ همچون اين جمله:
و علي هذا فالمقاليد بمعناها الأصلي و ليس استعارة کما زعمه الشارح و أمّا إن جعلت بمعني الخزائن فهو کما قال الشّارح استعارة لما فيه من الموادّ و الاستعدادت فافهم جيداً. ۱
يا:
و هذا کما قال الشّارح المعتزلي من باب المبالغة الّتي يستعملها الفصحاء و الشّعراء في کلامهم و هو من محاسن البلاغة.۲
و يا:
و کان الأشعث في خلافة أمير المؤمنين عليه السلام من المنافقين المعاندين و هو کما قال الشارح المعتزلي: کان في أصحاب أمير المؤمنين عليه السلام ۳
در توضيح واژه «البقية» در خطبه 121مي‌نويسد:
قال الشارح المعتزلي : هي الابقاء و الکف، و قال البحراني(ره) بقاء ما بقي فيما بيننا من الاسلام، و في البحار و الأظهر عندي أنه من الابقاء بمعني الرّحم و الاشفاق و الاصلاح کما في الصّحيفه.۴

2. نقّادي نسبت به شارحان پيشين

چنان که در مقدمه متذکر شده،۵ آنجا که ابن ابي الحديد و ديگران به دليل سوء مذهب، پا را فراتر گذاشته در مقام نقد، به نقادي اقوال آنان پرداخته است.
گفتني است که بيشترين نقادي نسبت به ابن ابي الحديد و سپس ابن ميثم بحراني انجام پذيرفته است؛ همچون:
و (الواعية) الصّراخ و الصّوت کما في القاموس لا الصّارفة کما ذکره الشّارح البحراني و المعتزلي تبعاً للجوهري...۶

1.. همان، ج ۸ ، ص ۳۰۶.

2.. همان، ج ۱۳، ص ۱۴.

3.. همان، ج ۱۷، ص ۱۸۴.

4.. همان، ج ۸، ص ۱۴۲.

5.. همان، ج ۱، ص ۸ .

6.. همان، ج۳، ص ۱۱۸.

صفحه از 244