منابع غير مستقيم فن رجال؛ گونه‌ها و کاربردها از نگاه علامه شوشتري در قاموس الرجال - صفحه 57

در اين بخش، ارزش رجالي روايات راويان بررسي مي‌‌شود. از آنجا که هر مدخل رجالي شامل دو بخش «معرفي» و «ارزيابي» است، و هر حديث نيز شامل دو بخش«سند» و «متن» است، در آغاز، نقش «سند» روايات راويان در «معرفي» راويان احاديث و سپس نقش «متن» روايات ايشان در «ارزيابي» راويان خواهد آمد.

2-1. نقش سند احاديث راوي در معرفي وي

يکي از فوايدي که بيشتر بر بررسي سندي روايات راوي مترتب است، اهميتي است که در معرفي راوي از زواياي گوناگون دارد. شوشتري اين منبع را با چهار رويکرد دنبال کرده است.
الف. معرفي راويان ناآشنا با سند احاديث راوي؛ از تحليل سند روايات راويان، مي‌‌توان در معرفي راوياني که در کتب رجالي به صورت کامل معرفي نشده‌اند، بهره گرفت.
شوشتري با بررسي سند روايات در کتب حديثي و ... گاه عناوين جديدي را به کتب رجال افزوده است؛ براي مثال، در شرح حال «ابراهيم ابن مخلد بن جعفر ابواسحاق القاضي» مي‌گويد اين راوي يکي از مشايخ صاحب کتاب معروف به دلائل الامامه است؛۱ زيرا اين راوي در سند احاديث مربوط به مناقب حضرت زهرا عليها السلام در آن کتاب قرار گرفته است.۲
يکي از موضوعات بخش معرفي راويان اشاره به راوي و مروي عنه اوست. در مثال زير، شوشتري با بررسي سند روايات راوي به «تعيين راوي و مروي عنه» او پرداخته است. شوشتري در شرح حال «يحيي بن الحجاج»، پس از آن که سخنان شيخ و نجاشي را در باره او مي‌‌آورد، به تعيين راوي و مروي عنه وي پرداخته و مي‌گويد که او از برادرش«خالد» روايت مي‌‌کند؛ همان گونه که در باب اجاره کتاب التهذيب آمده است و «ابن ابي عمير» در باب سلف متاع تهذيب از او روايت مي‌‌کند:
و يروي عن اخيه خالد كما في اجارات التهذيب ... و روي عنه ابن ابي عمير في سلف متاعه.۳
ب. نقش سند احاديث راوي در تأييد و شرح منابع مستقيم رجالي؛ کاربرد ديگر بررسي سند روايات راويان، تأييد منابع مستقيم رجالي است؛ به اين معنا که اگر منابع غير مستقيم (سند روايات راويان) محتواي منابع مستقيم رجالي را تأييد کند، پشتوانه‌اي اعتماد ساز براي آن خواهد بود؛ براي مثال، رجال برقي در شرح حال «ابراهيم ابن سنان»، او را جزء اصحاب امام صادق عليه السلام محسوب کرده و گفته‌اند که اين راوي به غير از امام صادق عليه السلام از امام ديگري حديث نقل نکرده

1.. دلائل الامامة، ص۳۰، ۴۰، ۵۲.

2.. قاموس الرجال، ج۱، ص۲۰۵ و ص۱۲۰.

3.. همان، ج۹، ص‌۴۰۲.

صفحه از 68