بررسي رويكرد مقدس اردبيلي به اخبار و روايات سبب نزول - صفحه 123

مِنَ الْمَسِّ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَن جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِن رَبِّهِ فَانْتَهَى‏ فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ)1 مي‏‏گويد:
اين آيه بيان‌گر تحريم قياس است و اين که قياس حجت شرعي محسوب نمي‏‏شود، چرا که در غير اين صورت مذموم نبود، (قياس حجت نيست) گرچه کسي که آن را به کار گرفته، خطا کرده باشد؛ مگر آيه را بر اين معنا حمل کنيم که آنان چنين مي‏‏گفتند با وجود ثبوت تحريم ربا، و اين خلاف ظاهر و مخالف با آن چيزي است که در سبب نزول گفته شده و آن اين که آنان ربا مي‏‏کردند و از آن ممانعت نداشتند، آن گاه قياس مذکور را به کار مي‏‏گرفتند. پس اين آيه نازل شد و قولشان را تخطئه کرد و فرمود: (أَحَلَّ اللهُ الْبَيْعَ).2
نيز او نظر زمخشري را در باره معناي عبارت (وَلكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَى‏ مَن يَشَاءُ)3 - که آن را به معناي تفويض امر غنايم به آن حضرت دانسته - محل تأمل مي‏‏داند. زمخشري به سبب نزول متمسک مي‏‏شود که مسلمانان خواهان تقسيم اين غنيمت‏ها ‏بودند و آيه نازل شد؛ اما مقدس اردبيلي با اشاره به آيات بعدي که موارد مصرف فيء را بيان مي‏‏دارد: (مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى‏ رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى‏ فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى‏ وَالْيَتَامَى‏ وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لاَ يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ * لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِمْ وَأَمَوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَاناً وَيَنصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ)4 - که موارد خاصي است - و نيز با تذکر به اين نکته که پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله در ماجراي مورد نظر، با لحاظ کردن خاص بودن موارد، به تقسيم اموال پرداختند، تفويض امر غنايم را نمي‏‏پذيرد و اين معنا را در صورتي قابل قبول مي‏‏داند که تقسيم فقط تفضلي از جانب رسول الله باشد و يا اين که مقصود آيه هفتم سوره، نفي قسمتي همچون تقسيم آنچه با جنگ گرفته شده است، باشد.5

3. تقييد عموم آيه

در باره آيه (وَلِلّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنََما تُوَلُّوْا فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ إِنَّ اللّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ)۶ در زبدة البيان دو شأن نزول مطرح شده است:

1.. سوره بقره، آيه‏۲۷۵.‏

2.. زبدة البيان‏، ص‏۴۳۳. ‏

3.. سوره حشر، آيه‏۶.‏

4.. سوره حشر، آيه‏۷-۸‏.

5.. ‏زبدة البيان، ص‏۲۱۳و ۲۱۴.‏

6.. سوره بقره، آيه‏۱۱۵‏.

صفحه از 129