بررسي رويكرد مقدس اردبيلي به اخبار و روايات سبب نزول - صفحه 129

است که قصد کشتن مردي را کرده بود که گوسفنداني به همراه داشت و با آن که مرد لا إله إلّا الله گفت، مقداد او را کشت و سپس استنباط بيضاوي را که مي‏‏گويد: «اين سبب دلالت دارد بر اين که ايمان از روي اکراه صحيح است و اين که مجتهد گاهي خطا مي‏‏کند و اين خطا نزد خداوند بخشوده است»، به چالش مي‏‏گيرد و مي‏‏نويسد:
اين معلوم نيست چرا که مجتهد بودن او (مقداد) بر ما روشن نيست‏؛ بلکه بديهي است کسي که اين چنين عمل کند، اساساً مجتهد محسوب نمي‌گردد. نيز معلوم نيست که ايمان آن فرد از روي اکراه بوده باشد.۱
2. ذيل کريمه ‏(يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحْصُوا الْعِدَّةَ وَاتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ لاَ تُخْرِجُوهُنَّ مِن بُيُوتِهِنَّ وَلَا يَخْرُجْنَ إِلَّا أَن يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَن يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لاَ تَدْرِي لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذلِكَ أَمْراً)،۲ نخست، سبب نزول آيه را گزارش مي‏‏کند که در باره ابن عمر است، هنگامي که همسرش را در حال حيض طلاق داده بود و پيامبر او را به رجعت امر کرده و فرموده بودند اگر قصد طلاق دارند به هنگام طهر چنين کنند و سپس نظر بيضاوي را - که با توجه به سبب نزول و نظر به اين که امر به شيء مستلزم نهي از ضد آن است، دلالت بر حرمت طلاق در اين حال دارد - بيان مي‏‏کند و آن گاه در نقد نظر او مي‏‏نويسد:
بر فرض که استدلال بيضاوي را بپذيريم، دلالت آيه بر عدم وقوع طلاق روشن‌تر است تا تحريم آن... و ممکن است که رجعت در خبر ابن عمر به معناي لغوي باشد و نه رجعت به اصطلاح فقها.۳

نتيجه

مقدس اردبيلي در تحليل اخبار و روايات سبب نزول کوشاست. او گاه با رويکرد پذيرش روايات اسباب نزول از مضمون آنها استفاده فقهي يا اصولي مي‏‏کند و گاه در صحت روايات سبب نزول ترديد مي‏‏افکند؛ بي آن که‏ به سند اين روايات نقدي وارد سازد. دريافت‏ها ‏و برداشت‏هاي‏ متنوع وي از اخبار و روايات سبب نزول نشان مي‏‏دهد که او نقش اين مأثورات را در فهم فضاي نزول قرآن و در نتيجه، دريافت مفهوم صحيح آيات نه تنها مي‏‏پذيرد، بلکه مهم مي‏‏داند.

کتابنامه

- الاتقان في علوم القرآن، جلال الدين سيوطي، قاهره: مطبعة حجازي، 1368ق.

1.. ‏زبدة البيان، ص۳۱۲- ۳۱۳‏.

2.. ‏سوره طلاق، آيه‏۱‏.

3.. ‏ر.ک: زبدة البيان، ص۵۸۰- ۵۸۱‏.

صفحه از 129