که در آن از واژه «مخفي» استفاده شده باشد.
اين مطلب خود يکي از چالشهاي عمده حديث کنز مخفي است که برخي از دانشمندان نيز آن را دليل بر ساختگي بودن حديث دانستهاند.۱ با توجه به اين نکته، ذهنيت ورود حديث از منابع غير عربي، مانند فارسي زبانان تقويت ميشود.
موضوع حديث
از معيارهاي اهميت حديث، اهميت موضوع آن است. اگر موضوع حديثي سرنوشت ساز باشد، دقت و تأمل بيشتري در سند و دلالت ميطلبد. از اين رو، فقيهان به احاديث فقهي بيش از ساير احاديث اهتمام ورزيده و احاديث احکام را مورد توجه ويژه قرار ميدهند؛ چرا که مربوط به حوزه اعمال مکلفان است.
اما بايد ديد موضوع حديث مورد بحث - که با جنبههاي اعتقادي سرو کار دارد - از چه جايگاهي برخوردار است. آيا مفاد اين گونه احاديث هم، مانند مفاد احاديث «من بلغ» است۲ که به گفته برخي عالمان ديني نيازمند بررسي سندي نيست؟۳ يا اين که باتوجه به جنبه اعتقادي اين نوع احاديث، واکاوي آن بيشتر ضرورت دارد؟
ديدگاه بيشتر دانشمندان و برداشتهاي دقيق عرفاني و فلسفي از حديث مورد بحث، مؤيد نظر اخير است. از اين رو، باور به عدم اعتبار خبر واحد در گزارههاي اعتقادي، ديدگاه مشهور اماميه است:
بناء الامامية علي عدم الاعتماد علي خبر واحد في اصول ...۴
البته در اينجا ديدگاهي وجود دارد که ميان اصول عقايد و کليات آن، با جزئيات عقايد - که مجرد عقد قلب و تسليم را از مکلف ميخواهد - فرق نهاده و يقينآور بودن را در قسم دوم ضروري نميداند.۵ طبق اين ديدگاه، حديث «کنز مخفي» حتي اگر خبر واحد باشد، ميتواند مورد نظر قرار گيرد. اما طبق ديدگاه نخست، خبر واحد در بخش اعتقادات، فاقد حجيت خواهد بود و يکي از اشکالات حديث مورد بحث خواهد بود؛ همچنان که برخي مفسران معاصر با اين رويکرد بر اين حديث اشکال گرفتهاند.۶
1.تفسير و تحليل و نقد مثنوي، ج۲، ص۳۵۶.
2.. احاديثي که بيشتر با «من بلغه...» آغاز شده و بيانگر تسامح در احاديث ضعيف مربوط به امور مستحبي است (ر.ک: رسالة في التسامح في أدلة السنن، ص۱۴۲-۱۴۴).
3.. ر.ک: رسائل فقهيه، ص۱۳۷.
4.. شرح اصول الکافي، ج۷، ص۳۶۱.
5.. مصباح الاصول، ص۲۳۷.
6.. ر.ک: تفسير نمونه، ج۲۲، ص۳۹۴.