د: مراد از مخفي، مرتبه اعيان ثابت است که ازلي هستند. توضيح، اين که خداوند مراتب و تجلياتي دارد:
1. مرتبه اول مقام لاتعين است که آن را مرتبه هويت و اطلاق گويند. خداوند در اين مرتبه هيچ قيدي ندارد و به اصطلاح «وجود لا بشرط مقسمي» دارد.۱ مرتبه اطلاق به حسب رتبه مقدم بر تقييد است. «تاء» در کنت کنزاً اشاره به اين مرتبه است.
2. مرتبه بعدي تعين براي ذات لا تعين و تجلي ذات است براي ذات. اين مرتبه عبارت است از علم ذات به ذات به نحو اجمال؛ به طوري که ذات الهي به نحو اجمال و بساطت کمالات ذاتيه را مشاهده ميکند. اين مرتبه را عرفا «احديت» ميگويند. در اين مرتبه فقط اطلاق کنزيت ميشود و حکم به تفصيل ساير صفات نميشود.
3. مرتبه بعدي تجلي عشقي است که از لوازم تجلي علمي است. در اين مرتبه به خاطر اين که ذاتش در نهايت جمال و کمال است، پس عاشق و محب ذات خواهد بود و لذا گفته ميشود: «انه تعالي مريد بذاته». کلمه «فاحببت» در حديث اشاره به اين مرتبه است.
4. بعد از تجلي علمي و عشقي ذات حق تعالي کمالات خود را به نحو تفصيل مشاهده ميکند و اولين کثرت در هستي به وجود ميآيد. در نتيجه کمالات صفاتيه از يکديگر جدا شده و گفته ميشود: هو العلم و القدرة و الحياة و الارادة، و السمع و البصر و الکلام. و با ملاحظه صفات ذاتيه با ذات اسامي سبعه، يعني عالم و قادر، حي، سميع، بصير، مريد و متکلم محقق ميشود. از اين مرتبه به مرتبه «واحديت» تعبير ميشود. هر اسمي از اين اسامي لوازمي دارد؛ مثلاً عالم که بدون معلوم نيست. از اين لوازم به اعيان ثابت تعبير ميشود. همه اعيان ثابت به وجودي واحد و بسيط در ذات الهي موجودند.
5. در تجلي چهارم، اعيان ثابت به واسطه فيض مقدس وجود خارجي پيدا کرده و در جهان هستي پا به عرصه وجود ميگذارند. «فخلقت الخلق» اشاره به اين مرتبه است.
6. نتيجه خلقت پروردگار ظهور خودش است در مرتبه واحديت. و احديت ظهور علمي داشت و در اينجا ظهور فعلي دارد که عبارت «لکي اعرف» اشاره به اين ظهور فعلي است؛ يعني «لکي اظهر».۲
مرحوم شعراني ميگويد:
1.سير تکاملي و اصول و مسائل عرفان و تصوف، ص۲۱۳.
2.ر.ک: فلسفه آفرينش، ص۳۰۰؛ رشحات البحار، ص۱۵۴-۱۴۳؛ شذرات المعارف، ۸۰-۷۳.