سخنان رهبر معظّم انقلاب
بسم الله الرّحمن الرّحيم.
خداي متعال را بسيار سپاسگزارم كه توفيق داد، اين جلسه تشكيل شود. حضور شما برادران و خواهران و بيانات بسيار مفيد و پر مغز سخنرانان محترم؛ همه اينها نعمتهاي خداست و همه ـ بخصوص بنده ـ بايد از خداي متعال به خاطر يكايك اين نعمتها متشكر باشيم و بارش رحمت حق را ببينيم. هر كلمه خوبي كه به ذهنتان ميرسد و بر زبان جاري ميكنيد، مظهري از بارش رحمت حق است و خدا را بر اين همه سپاس. من اين روزها با مشاهده اوضاع و احوال كشور و جامعهمان، لحظه به لحظه خدا را به خاطر اين نعمتهاي بزرگ شكرگزاري ميكنم.
ماه رمضان است و امروز بيست و سوم ماه و ديشب شب عبادت، ذكر و مناجات، و دلها قاعدتاً برخوردار از نورانيت ناشي از شب قدر است. از خداي متعال بخواهيم كه اين ماه رمضان را براي ما، براي ملتمان و كشورمان و براي ملتهاي مسلمان، بخصوص ملّتهاي به پا خاسته منطقه، مبارك قرار دهد.
انصافاً وقت دوستان كم بود. من دو سه جمله در باره بيانات آقايان و خانمهايي كه صحبت كردند، عرض كنم. پنج دقيقهاي كه مجري محترم فرمودند، بعد هم دوستان مراعات نكردند و مكرراً به وسيله مجري محترم مؤاخذه شدند، واقعاً كم است. آقايان و خانمها خيلي حرف داشتند و من بدون هيچ گونه مبالغه و تعارف دوست داشتم كه اي كاش هم وقت بود، هم حال و نشاط، تا انسان ميتوانست لااقل نيم ساعت از حرفهاي هر يك از اين دوستان را بشنود؛ چون حرفهاي خيلي خوبي زده شد. مطالبي كه دوستان گفتند، مطالب سنجيدهاي بود، مطالب پختهاي بود. در بين مطالب دوستان حرف نو وجود داشت كه براي من جالب و جديد بود. اينها انسان را خيلي خوشحال ميكند. پيشنهادهاي جالبي در زمينه صنعت، علم، دانشگاه، معماري، شهرسازي، هنر و علوم انساني مطرح شد. اين پيشنهادها، همان چيزهايي است كه حقير آرزو ميكردم، اينها را از زبان نخبگان و زبدگان علمي و دانشگاهيمان بشنوم و حالا اين آرزو برآورده شده است.
نكتهاي كه من در جلسه امسال به وضوح احساس كردم، اين است كه گرايش بيانات دوستان، بيشتر به سمت ارائه فكر و انديشه بود تا صِرف پيشنهادهاي اجرايي و عملي كه البته آن هم به جاي خود چيز لازم و خوبي است. اين پشتوانه هر حركت علمي است. همچنانكه بعضي از دوستان هم اشاره كردند و كاملاً درست است، ما به فكر احتياج داريم، به فلسفه احتياج داريم،
تا بتوانيم علم، فنّاوري، مديريت كشور و مسائل گوناگون جامعه را به پيش ببريم و حل كنيم. فكر، قبل از علم مورد نياز است و من اين گرايش را مشاهده كردم. برخي از مطالبي كه دوستان گفتند، خوشبختانه در مراكز فكري و تصميمگيري مورد ملاحظه قرار گرفته و كارهايي هم انجام شده و به مرور ـ ان شاء الله ـ آثار آن ديده خواهد شد و همچنانكه روزي مسئله توليد علم، توليد فكر، نهضت علمي، نهضت نرمافزاري، غريبانه در جامعه مطرح ميشد و امروز گفتمان غالب را تشكيل ميدهد، ان شاء الله روزي همين مطالبي كه حالا در گوشه و كنار گفته ميشود و خيلي مورد توجّه نيست، به تدريج به گفتمان غالب جامعه تبديل خواهد شد.
يكي از دوستان اشاره كردند كه خلأ نهادي را داريم كه به آينده به شكل كلان نگاه كند. خّب، همين نشستها، انديشههاي راهبردي دارد و همين خلأ را پر ميكند ـ ان شاء الله ـ و بايد با همكاري همه اهل فكر، به تدريج كارهاي بزرگي بر همين اساس انجام گيرد.
برخي نكات ديگر هم در زمينه فرمايشات دوستان وجود دارد كه چون وقت كم است، ميگذرم؛ منتها توصيه ميكنم، هم به دفتر خودمان، هم به مسئولان محترمي كه اين جا تشريف دارند، كه اين پيشنهادها را جمعآوري كنند. يكي از بركات اين جلسه، نظراتي است كه دوستان ابراز ميكنند. يكي از نيازهاي جامعه ما همين است كه جمعي صاحب فكر بنشينند، در ميان آنها هم افرادي بيايند و محصول فكر و تجربه خودشان را كه بعضاً متّكي به عقبههاي انساني و فكري طولاني و عميقي هم هست، مطرح كنند. اين افكار به تدريج از حوزه شخصي خارج ميشود و به حوزه جمعي ميرسد و به تدريج، به گفتمان عمومي جامعه تبديل ميشود. اين پيشنهادها را جمع كنند؛ اينها افكار خوبي است، حرفهاي جالبي است. بعضي از اين پيشنهادها همين حالا قابل اجراشدن و عمليشدن است. بعضي هم به پيشرفتها كمك ميكند. آن چه كه ميخواهم عرض كنم، چند نكته كوتاه است.
يكي از اركان و ستونهاي اصلي ايستادگي كنوني ملّت ايران، عبارت است از پيشرفتهاي علمي كشور كه به دنبال اين پيشرفتهاي علمي، پيشرفتهاي عملي و اجرايي هم در موارد بسياري بوده. ايستادگي ملّت ايران، در دنيا يك حادثه باشكوه است. ما درون قضيه قرار داريم. آن كساني كه از بيرون نگاه ميكنند، عظمت اين ايستادگي را بيشتر احساس ميكنند.
شما ملاحظه كنيد، قدرتهاي اقتصادي اوّل دنيا، قدرتهاي علمي درجه يك دنيا، قدرتهاي نظامي و امنيتي رديف اوّل دنيا، امروز يك جبهه وسيعي را مقابل اين ملّت تشكيل دادند. اين جور نيست؟ هر كاري هم از دستشان بر ميآيد، ميكنند. تهديد امنيتي، تهديد اجتماعي، تهديد سياسي ميكنند، دانشمندمان را ترور ميكنند، تحريم ميكنند، فشارهاي سياسي فراواني وارد ميكنند، دائماً تهديد نظامي ميكنند، در داخل تا هر جا كه دستشان برسد، فتنهانگيزي و
آشوبآفريني ميكنند؛ امّا ملّت ايران و جمهوري اسلامي، با كمال قدرت و استقامت در مقابل همه اينها ايستاده است. آن بلهاي را كه ميخواهند به زور از او بگيرند، آن بله را نميگويد. آن بله عبارت است از تعظيم در مقابل قدرت مسلط جهاني ـ نظام سلطه ـ اين كار را نميكند. ما كه در مقابل نظام سلطه جهاني نه ميگوييم، اين نه، نه به علم نيست، نه به تمدّن نيست، نه به پيشرفت نيست، نه به تجربههاي متراكم بشري نيست؛ بلكه نه به سلطهطلبي، زيادهخواهي، استعباد و به زير مهميز كشيدن ملّتهاست؛ ما اين نه را گفتيم، پايش هم ايستاديم؛ انّ الّذين قالوا ربّنا اللَّه ثمّ استقاموا» ۱ ايستادگي ملّت ايران، ايستادگي خيلي باشكوهي است.
يك ركن مهم اين ايستادگي، علم است. اين علم است كه به ما اعتماد به نفس داده. اگر امروز، شركتهاي خارجي بايد ميآمدند و نفت ما را استخراج و پالايش ميكردند، گاز ما را بايد آنها لولهكشي ميكردند، اگر نظام سلامت ما وابسته به متخصّصان خارجي و عمدتاً فرنگي بود، اگر تغذيه ما دست آنها بود، اگر كشت و صنعت ما دست اسراييليها بود، اگر صنعت هستهاي ما در صورتي كه در اختيار فرانسه و آلمان و ديگران بود، ما امروز اين اعتماد به نفس را نداشتيم، قدرت اين ايستادگي را نداشتيم، اين عزّت و اين شرف وجود نداشت. اگر ما براي ساختن يك سد، براي ساختن يك نيروگاه، براي ساختن يك بزرگراه، براي ساختن يك تونل، براي ساختن سيلوهاي گندم، دستمان به سمت صنعتگران و دانشمندان شرق و غرب دنيا دراز بود، ملّت ما احساس عزت نميكرد؛ مسئولان كشور هم، جرئت اظهار وجود در برابر استكبار جهاني را نداشتند؛ نه چنين اعتماد به نفسي وجود داشت، نه چنين قوّت و ارادهاي، نه چنين عزمي. چه كسي براي ما جاده، تونل و نيروگاه ساخت، سد، پل، بزرگراه، سلولهاي بنيادي و انرژي هستهاي را درست كرد؟ دانشگاه. اين دانشگاه بود كه به ملّت ايران كمك كرد تا بتواند عزّت نفسش را حفظ كند، آبرويش را حفظ كند و در مقابل زيادهخواهي دشمنان سينه سپر كند. مسئولان كشور هم، از اين جهت مديون دانشگاهاند.