علمزدايي از دانشگاهها
قصدم اين نيست كه مناقب دانشگاه را در جمع دانشگاهيها بگويم. ميخواهم از اين، نتيجهاي بگيرم. دشمنان ما، از اين مركز قدرتافزايي غافل نيستند و غافل نخواهد بود. اين را همه بدانيم، هر چيزي كه مايه عزّت كشور، عزّت ملّت، ايستادگي ملّت و استقامت ملّت است، بدون شك آماجي از آماجهاي دشمن است. احساس ديني، احساس انقلابي، استقلالطلبي و هر چه كه در اين زمينه وجود دارد ـ از جمله با اين بياني كه عرض شد، دانشگاه ـ آماج دشمن است. در دانشگاه چه كار ميخواهند بكنند؟ دشمن علي القاعده دو كار را براي دانشگاه ما برنامهريزي
ميكند: علمزدايي و دينزدايي. ميخواهند از دانشگاه علمزدايي شود، از دانشگاه دينزدايي شود؛ اما علمزدايي از دانشگاه چگونه است؟ يكي از كوچكترين كارهايش همين ترور دانشمندان است كه آخرين آن، ترور دو ـ سه دانشمند عزيز هستهاي ما بود كه در اين سال اخير از دست ما گرفتند. برنامه، وسيعتر از اينهاست. اين از آسانترين است. پيچيدهتر از آن، اين است كه دانشگاه، استاد و دانشجوي ما را به كار غير علمي سرگرم كنند؛ نگذارند اين شكوفايي علمي ـكه آرزوي ماست ـ تحقّق پيدا كند.
شتاب پيشرفت علمي ما ـ همين طور كه دوستان گفتند و من هم اين آمارها را دارم و مكرر هم گفتم و ميگويم و افتخار هم ميكنم ـ شتاب بسيار خوبي است؛ امّا نقطه شروع ما عقب است. فلان كشوري كه نام ميبرند، شتابش از ما كمتر است؛ منتها نقطه شروعش، بسيار جلوتر از مقطعي است كه ما شروع كرديم و ما بايد اين فاصله را جبران كنيم. جهش لازم است و ما بايد در اين ميدان بتازيم.