نيست كه تمام افراد از يک سطح درک و توان انديشهورزي برخوردار باشند. از اين چالش، به همسطح نبودن توان انديشهورزي اصحاب تعبير ميكنم. اين مشکل دقيقاً در برخورد اصحاب با يونس بن عبد الرحمان نمود پيدا کرده است.
يونس بن عبد الرحمان فردي است که چهار ويژگي برجسته دارد:
1. از نگاه امام رضا عليه السلام يونس بن عبد الرحمان، آگاهترين يا يکي از آگاهترين دينشناساني است كه امام براي پاسخگويي به افراد تراز اوّل جامعه شيعي او را جانشين خود معرّفي ميكند ۱.
2. از نگاه کشّي، يونس بن عبد الرحمان يكي از برترين اصحاب اجماع است، يعني در طبقه سوم اصحاب اجماع كه خودِ آن شش نفر جزء برترينهاي شيعه هستند دو نفر از همه برترند؛ يكي يونس و ديگري صفوان بن يحيي ۲.
3. ويژگي سوم يونس بن عبد الرحمان اين است كه با پيدايش وقف كه خيلي از بزرگان شيعه در مقطعي كوتاه به آن دچار شدند و حتي در مورد اشخاصي همچون ابي نصر بزنطي ۳ و حسن بن علي الوشاء ۴ گزارش وقف آمده، يونس نه تنها فريب مطامع دنيوي واقفيها را نخورد، بلکه از امامت امام رضا عليه السلام دفاع كرد و مقاوم در مقابل انحرافات واقفيها ايستاد ۵.
4. ويژگي چهارم او گرهگشايي از مفاهيم سخت حديثي است. كليني در کتاب الکافي روايتي را نقل ميکند که قابل تأمّل و خواندني است. محمّد بن عيسي بن عبيد ۶ گزارش ميكند: در جلسهاي که من و حسن بن علي بن فضّال نشسته بوديم، يونس بر ما وارد شد و روايتي را از امام رضا عليه السلام نقل کرد. در اين هنگام ابن فضّال كه خود از فقهاي بزرگ شيعه و از اصحاب اجماع است و طبق يك نقل فردي بسيار زاهد و دنياگريز بوده است ۷ از شدّت وجد از جاي خود بلند شد و سر يونس بن عبد الرحمان را بوسيد و خطاب به او چنين گفت:
لَا تَزَالُ تَجِيءُ بِالْحَدِيثِ الْحَقِّ الَّذِي يفَرِّجُ اللَّهُ بِهِ عَنَّا؛
تو هميشه از مفاهيم حديثي گرهگشايي ميكني۸.
در واقع، يونس بن عبد الرحمان در صدر اصحاب امام رضا عليه السلام قرار دارد امّا برخورد اصحاب با او به گونهاي است كه حكم به تكفيرش ميكنند و به گزارش كشّي او را زنديق مي-پندارند ۹. يونس، انساني صبور و با شرح صدر بالايي است. كشّي از يونس نقل ميکند که روزي در محضر امام رضا عليه السلام بود که عدّهاي از شيعيان بصره بر
1.اختيار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۷۷۹، ش ۹۱۰
2.همان، ص ۸۳۱، ش ۱۰۵۰
3.رجال النجاشي، ش ۱۸۰
4.همان، ش ۸۰
5.اختيار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۷۸۶، ش ۹۴۶
6.رجال النجاشي، ش ۸۹۶
7.همان، ش ۷۲
8.الکافي، ج ۱، ص ۳۸۸، ح ۷
9.اختيار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۷۸۲، ش ۹۲۸