روايتي از حضرت رضا عليه السلام است. راوي خدمت امام عرضه ميدارد: اصلي خلف من لا اعرف؛ ميتوانم پشت سر كساني كه نميشناسم نماز بخوانم؟ حضرت ميفرمايند: نه. راوي ميگويد: اصلي خلف يونس و اصحابه؛ پشت سر يونس و يارانش نماز بخوانم؟ حضرت جواب صريح نميدهد و ميفرمايد: يأبي ذلك عليكم علي بن حديد؛ علي بن حديد از اين کار خوشش نميآيد ۱. عملاً ميفرمايد ببيند علي بن حديد چه ميگويد. بعد کشّي همان جا گزارش ميكند كه علي بن حديد كسي است كه در بستر عمومي جامعه اسلامي، عَلَم مخالفت عليه يونس را بر افراشته بود و حال آن که «يظهر في الباطن الميل الي يونس و هشام» ۲. يعني فضاي عمومي جامعه شيعي به دليل يکسان نبودن توان انديشهورزي به گونهاي است که در مقابل آگاهترين فرد جامعه شيعي و آموزههاي حديثي او، جبهه ميگيرند.
كشّي در يك گزارش بسيار جالب توجّه از زبان جميل بن درّاج از امام صادق عليه السلام مطلبي را نقل ميكند كه حضرت به جميل ميفرمايد:
يا جميل! لا تحدث اصحابنا بما لم يجمعوا عليه فيکذبوک؛
جميل، خلاف باور عمومي سخن نگو؛ چرا که تو را تكذيب ميكنند۳.
تا اين جا اگر بخواهيم به يك جمعبندي برسيم ميگوييم اگر مطلبي از زبان راوي به امام نسبت داده ميشد كه اصحاب توان هضم آن را نداشتند و با باورهاي عموميشان همسو نبود آن را تكذيب ميكردند. اين برخورد اصحاب را «نقد محتوايي» ميناميم. اصحاب نه تنها سخن بزرگترين راويان و متكلّمان و محدّثان را بلکه فرمايشات امام را نيز نقد محتوايي ميكردند.
آيا ميتوانيم بگوييم منشأ اين اختلاف ميان اصحاب، خود امام بودهاند؟
بله، به يک معنا منشأش امام بوده است. امام ميخواست شيعيان را حفظ كند و بعد آرام آرام آموزهها را نشر بدهد چرا که بايد مخاطبي باشد تا آموزهها نشر يابد.
نكتهاي که لازم است به آن توجّه شود و در روايتي از امام صادق عليه السلام به آن اشاره شده است اين است که اگر جايگاه امامت را درست تبيين كنيم هر امر و نهياي که از لسان امام خارج شود حقّ است. اين روايت نيز سند معتبر دارد.
روايت اين است كه نزد امام صادق عليه السلام در غياب زراره از او بدگويي ميكنند و اين به گوش زراره ميرسد و ناراحت ميشود. امام در تبيين اين عمل، بحث تقيّه و حفظ جان او را مطرح