قرآنپژوه و مترجم قرآن کریم در نشست «تعلیقات فقه الحدیثی استاد علیاکبر غفاری بر احادیث کتاب عیون اخبارالرضا(ع)» ضمن تبیین چرایی نقل برخی روایات ائمه(ع) از امامان پیش از خود پرداخت و گفت: عرضه حدیث بر مسلمات عقاید، احکام و آیات قرآن، لزوم آشنایی با تاریخ، احتمال فراوان برای تقیه یک امام در احادیثی که از ائمه(ع) قبل خود نقل کردهاند، از جمله مبانی حدیثپژوهی وی است.
به گزارش ایکنا،حمیدرضا مستفید، قرآنپژوه و مترجم قرآن، شامگاه یکشنبه، ۲۳ آذرماه در نشست علمی «تعلیقات فقه الحدیثی استادعلیاکبر غفاریبر احادیث کتابعیون اخبارالرضا(ع)» با اشاره به مبانی حدیثی مرحوم علیاکبر غفاری، گفت:
حدیثی راشیخ صدوقبا اسنادی طولانی ازامام صادق(ع)در ذیل آیه دهم سوره جمعه «فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلَاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» آورده است که امام فرمودند: «فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ» یعنی یوم السبت؛ مراد اینکه روز جمعه سفر نشود و فردای آن سفر کنید؛ آقای غفاری در ذیل این حدیث مطالبی دارد که گویای مبانی حدیثی آن مرحوم است که برای حدیثپژوهان قطعاً مفید است.
وی افزود: ایشان گفته است این گونه اخبار با فرض صحت صدور (زیرا همه راویان مورد اعتماد نیستند) رمز و کنایه دارد و با فرض عدم صدور که چندان هم بعید نیست، نباید خرده گرفت که چرا شیخ صدوق آن را نقل کرده است؛ این مسئله به این مبنا برمیگردد که آیا هر حدیثی را که صدوق و محدثان دیگر در کتبشان آوردهاند، لزوماً مورد تأیید آن بزرگواران بوده و یا قطعی و موثوقالصدور است؟
مستفید اضافه کرد: از منظر ایشان هر آنچه در کتب بزرگان آمده است، حجت نیست و صرف نقل خبر دلیل بر قبول آن نیست؛ بنابراین در خیلی موارد که وی به روایات نقد میزند، از این منظر است. گرچه ممکن است در برخی موراد خاص نظراتشان قابل مجادله هم باشد؛ همچنین کلینی را مثال زده که هر آنچه در کافی وجود دارد مورد تأیید مرحوم کلینی نیست. باز اشاره دارد که صدوق در امالی، خصال و ... اخباری دارد که در «من لا یحضره الفقیه» وجود ندارد، زیرا در برخی موارد احتجاج و در برخی کتب صرفاً نقل کرده است.
وی اظهار کرد: روایتی وجود دارد که مامون در حالی کهامام رضا(ع)را کنار خود نشانده بود، قصد داشت دست فردی صوفی را که دزدی کرده بود، قطع کند. این فرد خطاب به مامون گفت که دزد تو هستی که حکومت را غصب کردهای، تو برده من هستی، زیرا مادر تو کنیز بود و امام هم تأیید فرمود؛ مرحوم غفاری در ذیل این روایت میگوید که قرائن ساختگی بودن حدیث از متن آن هویداست. معلوم است که این داستان حکایت است نه روایت؛ چون اگر مادر مأمون کنیز باشد، مامون ام ولد است و فرزند او برده حساب نمیشود و بعد از فوت مادرش، آزاد میشود؛ بنابراین با فقه و قرآن و روایات معتبر سازگار نیست.
این قرآنپژوه با بیان اینکه مرحوم غفاری در بحث تفسیر و فهم قرآن کریم معتقد بود که انسان باید با تاریخ و شأن نزولها آشنا باشد تا فهم درستی از قرآن را فرا بگیرد، ادامه داد: وی همین مبنا را در حدیث هم دارد و معتقد است آشنایی با تاریخ برای فهم درست حدیث لازم است. ایشان به تاریخ خیلی مسلط بود و هم در تفسیر و هم حدیث استفاده میکرد.
اهمیت تاریخ در فهم حدیث
مستفید بیان کرد: برای نمونه نقل است کهامام کاظم(ع)سالهای سال زندانی بودند و در منابر ما هم این مطلب خیلی رایج است؛ روایت دارد که حضرت مابین ۱۰ تا ۱۵ سال هر روز از بعد طلوع خورشید تا قبل از ظهر یک سجده داشتند و هارون هم بر بالای بام زندان میرفت و امام را در حال سجده میدید. وقتی از هارون سؤال شد که این فرد کیست و چرا بر او سخت میگیری، گفت که او از رهبان بنیهاشم است و من چارهای جز این ندارم؛ مرحوم غفاری در اینجا تذکر داده است که طبق روایت صدوق و دیگر محدثان امام در اواخر سال ۱۷۹ دستگیر و شهادت ایشان در سال ۱۳۸۳ به شهادت رسیدند؛ یعنی مجموع زندانی شدن آن حضرت نزدیک به چهار سال است که البته مقداری از آن را آزاد و مقداری را در منزل فضل در آسایش نسبی به سر میبردند؛ این توجه به تاریخ سبب شده تا مرحوم غفاری بر حدیث نقد بزند. زمان ده تا ۱۵ سال زندان برای امام با روایات دیگر صدوق هم سازگار نیست که باز تأییدی بر مبنای مرحوم غفاری است که صدوق هر روایتی را که نقل کرده دلیل بر حجیت آن نیست.
این مترجم قرآن با بیان اینکه مبنای دیگر مرحوم غفاری آن است که صدوق در هر کجا که مطلبی از راویان شیعه نقل کرده (رضی الله عنه) آورده است که برای راویان اهل تسنن نیامده، ولی این تعبیر به معنای توثیق آن راوی از سوی صدوق نیست، اضافه کرد: مرحوم غفاری همچنین در ماجرای کشتن ۶۰ شیعه توسط حمیدبن قحطبه انقلت وارد کرده و در آن تردید ایجاد میکند.
چرا ائمه(ع) برخی روایات را از امامان قبل خود نقل کردند
مستفید با اشاره به منبای دیگر غفاری تصریح کرد: ایشان معتقد بود در جایی که میبینید امام معصوم نام پدرانشان را به عنوان مشیخه خود میآورند ناشی از این است که نامحرمی در آن مجلس بوده که امام را حجت نمیدانسته است؛ لذا حضرت تقیه داشتند؛ نمونه بارز این نوع، حدیث سلسلةالذهب است که حضرت روایت را از پدرانشان نقل فرمودند.
این قرآنپژوه و مترجم قرآن اضافه کرد: از مبانی دیگر وی عرضه حدیث بر مسلمات عقاید، احکام و آیات قرآن است؛ در مسئله آن صوفی که به مأمون میگفت که تو عبد من هستی، مرحوم غفاری معتقد است که با فقه سازگار نیست. وی همچنین در مورد روایت ذبیحین و ماجرای حضرت عبدالمطلب در آن تردید کرده و آوردهاند که این حدیث قابل قبول نیست، این خبر را مفسران عامه در ذیل آیه «قتل اولادهم شرکاء» آورده و گفتهاند مصداق آن عبدالمطلب است؛ یعنی او را مشرک میدانند، ولی مرحوم غفاری آن را در تضاد با مسلمات عقیده شیعه میداند. همچنین روایات متعددی در فضل شخصیت حضرت عبدالمطلب نقل است که ممکن نیست ایشان به خاطر نیتی غلط بخواهد فرزندش را قربانی کند.
مستفید اضافه کرد: در روایت بیان شده که گوسالهپرستان قوم موسی ۵ نفر بودند، ولی مرحوم غفاری میگوید این روایت با قرآن سازگار نیست؛ زیرا قرآن فرمود سامری این کار را کرد نه ۵ نفر. البته عرایض بنده به معنای زیرسؤال بردن احادیث نیست؛ احادیث رکنی از ارکان متون دینی است و ارزش خود را دارد، ولی باید کسی سراغ حدیث برود که فقهالحدیث داشته باشد و صرفاً با بلد بودن عربی نمیتوان سراغ فهم قرآن و حدیث رفت.