مدیر گروه تفسیر و معارف قرآن دانشگاه قرآن و حدیث اظهار کرد: نهادهای بزرگ غیرانتفاعی در دنیا وجود دارند که اتفاقاً کارهای قرآنی هم انجام میدهند، لذا اگر با آنها وارد ارتباط شده و همزبان شویم، هم میتوانیم در پژوهشها اثرگذار باشیم و هم اینکه ارتباطات میان مسلمانان را افزایش دهیم و در نتیجه ممکن است نزاع میان کشورهای اسلامی فروکش کند.
به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «بایستههای پژوهشی مطالعات قرآنی» روز یکشنبه ۲۳ آذرماه، به صورت مجازی با ارائهمحمد مرادی، مدیر گروه تفسیر و علوم و معارف قرآن دانشگاه قرآن و حدیث برگزار شد. متن سخنان وی در ادامه میآید:
کسی که کار علمی انجام میدهد، نباید کارهای تکراری صورت دهد، بلکه باید به دنبال کارهای انجام نشده باشد و به همین دلیل در پژوهشهای علمی تأکید میشود که پژوهشگران باید پیشینه پژوهش را معرفی کنند تا کارهای انجام شده معرفی، کارهای ناقص بازشناسی و کارهای بر زمین مانده معرفی شود تا افراد کارهای درست علمی انجام دهند، لذا در عرصههای پژوهش برای ما که در حوزه مطالعات قرآنی هستیم، باید کارهای درخور و بایسته انجام دهیم.
در عرصههای مطالعات قرآن واقعیت این است از زمانیکه قرآن کریم بر پیامبر وحی شده و در اختیار ایشان قرار گرفته و ایشان این کتاب را برای اصحاب و مخاطبان خود بازخوانی کرده است، تلاش برای فهم و نیز نقد آن آغاز شده است. به صورت دقیق باید بگوییم از روز نخست که مأموریتی به پیامبر واگذار شد تا به مردم ابلاغ شود، علاقهای در میان مردم نسبت به این کتاب شکل گرفت و بسیار هم گسترده شد. در گذشته کتابی با عنوان «کشتهشدگان راه قرآن» نگارش شده که مربوط به کسانی است که در طول تاریخ گذشته از فرط علاقه به قرآن، جان خود را از دست دادهاند.
در مقابل کسانی هم بودهاند که تلاش کردهاند این کتاب را نقد کنند و جالب است در هر دو عرصه تلاشهای علمی زیادی صورت گرفته است و میتوان گفت قرآن از کتابهای شگرف است که صدها هزار کتاب در زمینه اثبات حقانیت آن یا در نقد آن نوشته شده است. با توجه به هوادارانی که این کتاب دارد، تاکنون از نقدها موفق و سرافراز بیرون آمده است؛ کما اینکه امروزه دومین جمعیت جهان به لحاظ دینی مسلمانان هستند که شیفته این کتاب هستند.
معتقدم در حوزه مطالعات قرآنی میتوانیم سه عرصه را معرفی کنیم که در هر سه عرصه، کارهای بزرگی انجام شده است. عرصه اول، قرآنشناسی است. نسخه اولیه قرآن در زمان نزدیک به پیامبر و به تدریج نسخههای جالبی از آن شکل گرفت و هنوز این نسخه مورد توجه بسیاری از مردم دنیا است و در موزههای مختلفی نیز از سوی مسلمانان و غیرمسلمانان نگهداری میشود و معجمهایی بسیاری در این زمینه سامان پیدا کرده است. محور دوم، دانشهای بسیاری است که در طول تاریخ پیرامون این کتاب شکل گرفته است. این دانشها به دو دسته تقسیم میشوند که شامل دانش تاریخ قرآن و دانش تفسیرشناسی قرآن است. بعد از ذهبی، بالغ بر ده کتاب با عنوان «التفسیر والمفسرون» نگاشته شده است که در آنجا به جریانات تفسیری و چگونگی فهم این کتاب پرداخته شده است. در دانش اول به اینکه چگونه به پیامبر نازل شده و آیا دستخوش تغییر شده یا خیر و امثالهم مورد بررسی قرار میگیرد. در دانش دوم نیز به فهم تفاسیر قرآن پرداخته میشود.
حوزه بعدی مطالعات، خود تفسیر است. در بحث قبلی هدف این است که چگونه تفسیر کنیم، اما در اینجا قرآن را تفسیر میکنیم و هدف ما تلاش برای کشف باطن متن از زمان نزول آن بر پیامبر است، لذا ضریب نگارش تفسیر قرآن در میان مسلمانان بسیار بالا است. در عرصه تفسیر، این کارها به صورت مجزا سامان پذیرفته است و عمدتاً مفرداتشناسی، اشباحنویسی و نظایرنگاری برای قرآن است و همین هفته پیش بود که یک کتاب در قرآن در زمینه مفرداتشناسی قرآن رونمایی شد.
به تدریج این تفسیر تحولات گستردهای پیدا کرده است و امروزه تفسیر متن صرفاً به صورت کلاسیک نوشته نمیشود، بلکه هر کسی از ظن خود وارد این کتاب شده و دنبال خواستههای خود است، اما به تدریج این کتاب دایره خود را توسعه داده و بررسیهای تطبیقی گستردهای در مورد آن به ویژه به صورت بینارشتهای انجام شده است و در همین راستا مطالعات میانرشتهای گسترش پیدا کرده است.
درنگ دیگر مسلمانان به این کتاب، عصریگری است. التجدید، اصطلاحی است که دائما در زمینه تفسیر تکرار میشود که به معنای نگاه نو، بازاندیشی و تا حدودی فاصله گرفتن از تفسیر سنتی در میان مسلمانان است. التجدید لزوما به معنای مدرن کردن فهم یا تطبیق با دستاوردهای مدرنیته نیست، بلکه وقتی از التجدید یا الحدیث سخن میگوییم، به معنای بازنگری در متن به منظور نگاه به گذشته یا نگاه به آینده است که البته گاهی منظور تلفیقی از این دو است؛ کما اینکه محمد عبده و شاگردش رشید رضا نیز چنین نگاهی دارند و معتقدند باید به گذشته برگردیم و ببینیم چه اتفاقی افتاده و براساس آن، آینده خود را بسازیم. برخی نیز معتقدند که باید به گذشته برگردیم و در همان جا بمانیم، اما برخی معتقدند گذشتهها گذشته است و باید تفسیری نو از قرآن داشته باشیم که با دستاوردهای علمی و تجربی ما سازگار باشد. در این عرصه هم کارهای بزرگ و قابل تأملی انجام شده است.
در چنین نگاهی، اصول و مبانی ممکن است دچار اشتباه شده و افراد در کار خود بلغزند و تفاسیر منحرفه یا الحادی شکل بگیرد؛ هرچند که ممکن است انگیزه پاک بوده باشد. در حوزه تفسیر رویکردهای مختلف دیگری از جمله ترجمههای قرآن را داریم. الان مرکزی در قم هست که قرآن را به زبانهای مختلف ترجمه میکنند و ترجمههای بسیاری را نیز از گوشه و کنار دنیا جمع آوری کرده و یک موزه در این زمینه راهاندازی کنند.
بنده مطالعات خاورشناسان در زمینه قرآن را نیز در همین بخش میگنجانم و جالب است که در کل جهان، مسلمانان و غیرمسلمانان در زمینه قرآن مطالعه کرده و تفسیر مینویسند و سنگ بنای بسیاری از مباحث قرآنی ما را مستشرقین گذاشتهاند؛ همانند بسیاری از مباحثی که ما پیش از نولدکه نداشتیم. حتی روششناسی و مکاتب تفسیری را گلدزیهر به وجود آورد و افقهایی پیش رو ما گشوده شد، سپس مسلمانان به نقد آنها روی آوردند.
تاکنون درباره مطالعات قرآنی فهرستگان قابل توجهی در کشورهای عربی و ایران نوشته شده است. اولین مورد، فهرست ابن ندیم است که اسم آن نیز «الفهرست» است و بخشی از آن در حوزه مطالعات قرآنی است. معتقدم مراکز علمی ما باید رسالهها را یکبار دیگر زیر و رو کرده و رسالههایی که ناقص هستند را تکمیل و آنها که نیاز به بررسی و نقد دارند را مورد نقد قرار دهیم. عرضه مطالعات قرآنی در کل جهان بسیار گسترده است و خوشبختانه در کشور ما نیز در دهههای اخیر به شدت اوج گرفته است و دانشکدهها و پژوهشکدههای گوناگون به این موضوع پرداخته و افرادی در این زمینه صاحبنظر شدهاند. این بسیار مایه خرسندی است و دیگر نمیتوانیم بگوییم قرآن، حداقل به لحاظ پژوهشی مهجور است.
در وزارت علوم، مرکزی با عنوان مرکز هماهنگی و توسعه پژوهش و آموزش عالی قرآنی کشور وجود دارد که حدود ده سال است شکل گرفته است تا توسعه پژوهشهای قرآنی را بسامان کند. بنده چند پیشنهاد مشخص دارم که میتواند برای توسعه پژوهشهای قرآنی مورد استفاده قرار گیرد، چراکه نگاه کلان، به ما کمک میکند تا به اهداف مورد نظر دست پیدا کرده و مقالات، پایاننامهها و رسالههای دکترای زیادی را تدوین کنیم. معتقدم نیاز به همکاری ممتد، مستمر و فعال در زمینه قرآن داریم و در واقع نیازمند رصدخانهای هستیم که اطلاعات تازه در حوزه قرآن را به مراکز پژوهشی اطلاع دهد و کاستیها را نیز بیان کند.
نهادهای بزرگ غیرانتفاعی در دنیا وجود دارند که اتفاقاً کارهای قرآنی هم انجام میدهند، لذا اگر با آنها وارد ارتباط شده و همزبان شویم، هم میتوانیم در پژوهشها اثرگذار باشیم و هم اینکه ارتباطات میان مسلمانان را افزاش دهیم و در نتیجه ممکن است نزاع در میان کشورهای اسلامی فروکش کند. البته در این زمینه نیاز به بودجه و مکانی داریم که مدام در آنجا نشستهای قرآنی برگزار و دستاوردها به اشتراک گذاشته شود تا شاهد تولید فکر و اندیشه باشیم.
برای پیش بردن عرصههای قرآن پژوهی، نیاز به تدوین کتابشناسی توصیفی تمامعیار از قرآن داریم. حداقل باید سایت قدرتمندی باشد که این پشتیبانی را انجام دهد. چه خوب است کشور ایران که ظرفیتهای لازم را نیز دارد، مسئولیت آن را بر عهده بگیرد و بعید از کشورهای دیگر با ما همکاری نکنند. اقدام دیگری که باید انجام داد، شناسایی حوزههای مشکلدار است که بعضاً مورد رصد قرار نمیگیرند.
در عرصه مطالعات قرآنی دارای حوزه ناقصی هستیم، لذا پیشنهادات دیگری که دارم، این است که برای پدیدارشناسی در زمینه مطالعات قرآنی که به سمت استفاده از میراث غیراسلامی رفته است، عبور کنیم و به سمت اطلاعاتی برویم که عمدتاً باستانشناسانه است و آن اطلاعات را قرآنی کنیم. معتقدم باید در خود میراث اولیه اسلامی یعنی متون کهن، اطلاعات قرآن را در بیاوریم تا یک معجم بزرگ اطلاعات مربوط به قرآن را استخراج و در اختیار قرآنپژوهان قرار دهیم.