چنين است كه خرد پيشگان خردورز، همواره خود را مديون پيامبران و جانشينان بحقّ آنان مى دانند، چرا كه نه تنها با عقل همراه و توأمان اند، بلكه اساسا به احياى اين نعمت خداداد الهى برخاسته اند و همواره گرد و غبار غفلت را از روى آن مى زدايند، تا انسان به مدد اين گنج بى رنج ـ كه موهبت واهب العطايا است ـ در ادامه راه تا نهايت بى پايان دنياى واپسين، به سلامت راه سپرد.
* * *
كلمات جاودانه امير خردها و پيشگام خردورزان صلوات الله عليه، خوان احسان را بدان سان براى سالكان راه هدايت گسترده كه تمام آنان، خود را مديون حضرتش مى دانند. افزون بر آن، خورشيد هدايت اين كلمات را به گونه اى پرتو افكن مى دانند كه هر سخن زيبا از هر حكيم و عارف و فرزانه اى را در برابر آن، مانند پرتو لرزان شمعى در پيشگاه خورشيد مى بينند.
سخن ابوالفتوح، مفسّر حكيم شيعى قرن ششم، بسيار ژرف و راهگشا است، كه پس از نقل خطبه اى از امام اميراالمومنين عليه السلام در تفسير خود (ذيل آيه 34 سوره احقاف) مى نويسد:
«اين خطبه، جامع است اين معنى را كه لايق اين آيت است. و به عوض آن آوردم كه در تفسيرها آورده اند از كلام زهّاد و سِيَرِ عبّاد. و براى آن به پارسى نياوردم تا رونق فصاحت و مبالغت در بلاغت ، از كلام او عليه السلام ـ كه بر او مسحه اى از طلاوت كلام نبوى است و طراوتى از كلام ربّانى ـ به توفيق الهى فوت نشود. و اين يك خطبه از كلام او، اينجا بس است. (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 17، ص 269)
* * *
ابوالمجد محمدبن مسعود تبريزى دانشمند شافعى قرن هشتم، در مجموعه نو يافته «سفينه تبريز» ـ كه در سالهاى 721تا 723 تدوين كرده ـ صد كلمه از كلمات قصار علوى را گزيده و در صدر آن مى نويسد «روى عن على بن ابى طالب كرّم الله وجهه مائة كلمة تفى ء كل كلمة منها بألف من محاسن الآداب ( ظ: آداب ) كلام العرب. ولو قلت أنّ اهل الارض يعجز عن مفهومها لصدقت».
«از على بن ابى طالب كرّم الله وجهه صد كلمه روايت شده كه هر يك از آنها با هزار