سخن مدير مسوؤل
بسم الله الرحمن الرحيم
گفتگوى انسان خاكنشين با خداى جهانآفرين، فرصتى است مغتنم براى بنده كه خداى حكيم و رحيم برايش فراهم آورده است. اگر آن ملك قدّوس، چنين اجازهاى به بشرِ ظلوم جهول نمىداد، بشر در گير و دارِ تيرگىها و دلبستگىهاى گوناگون، براى رسيدن به تعالىِ معنوى چه راهى مىتوانست يافت؟ از سوى ديگر، اگر باب همين دعا گشوده نبود، بنده شرمنده چگونه در پيشگاه جلال آفريننده، ارج و قرب مىيافت؟
* * *
اينك، بندهاى است نادار، ناتوان، نادان، آزمند، امّا بىپناه و گم كرده راه، كه بايد به پيشگاه خدايش راه يابد تا اين همه نقايص و نواقص را به مدد لطف و فضل و رحمت الهى جبران كند. حال كه اجازه سخن گفتن يافته، چگونه سخن گويد تا در آن بارگاه جلال كبريايى، مبغوض درگاه نگردد و بتواند حرمت حريم حرم نگاه دارد؟ اينجاست كه آموزههاى الهىِ عرشيانِ خاكنشين كه نزد خدايشان «وجيه و مقرّب» اند، گنجينهاى بىبها و سرمايهاى بىبديل براى اسيرانِ آب و دانه دنيا مىگردد، كه از بامداد تا شامگاه، خاك غفلت بر سر دارند، و از شامگاه تا بامدادن خواب غفلت در سر دارند. باب «دعاهاى مأثور از ناحيه رسول امين و جانشينان بحقّ حضرتش صلوات الله عليهم اجمعين» در همين جا باز مىشود. هر كسى به همان ميزان كه نسبت به جلالت بارگاه قدّوسى الهى معرفت يابد؛ از سويى جهالت و بيچارگى بشر را بشناسد؛ و از سوى ديگر، ضرورت سخن گفتن بنده شرمنده با خداى بخشنده را بيابد، به همان ميزان، نسبت به قدر و قيمت دعاهاى مأثور، معرفت مىيابد و جايگاه كليدى آنها را در بهسازى حيات معنوى باز مىشناسد.
* * *