5
سفينه 07

بشر، امروز به درجه‏اى از فناورى رسيده كه هرگز در طول عمر چند هزار ساله خود، بدان نرسيده بود. تاريخ انسان، در نخستين روزهاى هزاره سوم، به گونه‏اى بى‏مانند ورق خورده است، به گونه‏اى كه دشوارى‏هايى مانند «بحران هويت» را براى جوامع جهانى به ارمغان آورده است. «هويت انسانى» امروز، مانند پرِ كاهى است كه در برابر هجومِ تندبادِ امواج شتابناكِ اطلاعات، تاب مقاومت ندارد، هرلحظه به سويى مى‏رود و هر دم، جهتى ديگر مى‏گيرد. در نظر پاره‏اى از افراد، «جهانى شدن» به عنوانِ ويژگىِ بارزِ اين روزها، تهديدى است عليه «شخصيت انسانى». البته اين ديدگاه، زمانى درست است كه تنها وجه منفى جهانى شدن را در نظر آوريم و از آثار مثبت آن غافل شويم. امّا عاقل، كسى است كه تهديدها را به فرصت تبديل كند و از هر زمان و هر زمينه‏اى راهى به پيشبرد اهداف سالم انسانى بجويد. در همين راستا، مُصلحان و انديشمندانى كه «تشنگىِ بشر به معنويت» را، در شمارِ دردهاى انسانِ امروز مى‏دانند، درصدد برآمده‏اند كه از متون كهن براى درمانِ اين دردِ جهانى بهره گيرند. البتّه با تحريرى جديد، يعنى نگاهى امروزين به مواريث پيشين.
در اين فضا، صحيفه سجاديه سرشار از پيام‏هاى روح‏نواز و انسان‏ساز است. اين سخن، «قولى است كه جملگى برآن‏اند». اقبال دانشمندان منصف غيرشيعى و حتّى غير مسلمان به صحيفه ـ تا آنجا كه در شعاع خورشيد آن قرار گرفته‏اند ـ نشان از اين حقيقت دارد كه اين‏گونه پيام‏ها، درمانِ دردِ ديرسالِ بشر است، دردى كه امروزه به شدّتى بيش از سده‏هاى پيش رخ نموده است: بحران معنويت.
* * *
براى استخراجِ برونْ‏دادهاى مناسب از اين گنجينه پربركت الهى، در سه مرحله بايد پيش رفت، مراحلى كه در هر مقطع مى‏تواند همزمان باشد و به پيشرفت يكديگر كمك مى‏كنند:
1 ـ پيام صحيفه را به جان‏هاى خود برسانيم و اين سخنِ دل‏نشين را در دل‏هاى خود بنشانيم. براى اين كار، بايد موانع ايمان را از سر راهِ دل برداريم، به علف هرزهاى تشكيك ـ كه اين روزها از هر سو، سربرمى‏آورند ـ مجال ندهيم تا گل‏هاى معطّر يقين و


سفينه 07
4

صحيفه سجاديه، خورشيدى است كه هر لحظه در حال تابش است. و مگر خورشيد، كارى جز تابيدن را برمى‏تابد؟
صحيفه سجاديه، رودى است كه هرجا مى‏رسد، درختان و انسان‏ها را سيراب مى‏كندوحيات مى‏بخشدومگر آب، كارى جزسيراب كردن‏و حيات بخشيدن مى‏شناسد؟
امّا اگر پارچه‏اى سياه و تيره پيش روى چراغ نهيم، چگونه تابش نور را از آن انتظار بريم؟ و اگر راهِ آب را با خَس و خاشاك ببنديم، چگونه سيراب كردن را از آن بخواهيم؟
خورشيد مى‏تابد و آب، حيات مى‏بخشد، بدون اينكه شرطى معيّن كنند. شرط، از ناحيه ماست: در برابر خورشيد، آينه‏اى باشيم شفّاف؛ و در برابر آب، مجرايى صاف. اگر چنان باشيم، آنگاه شيرينىِ نور و حيات را با تمام وجود مى‏چشيم، به گونه‏اى كه لحظه‏اى بدون آن تاب نمى‏آوريم.
* * *
«نشريه»، بدان رو «ادوارى» است كه «سخن نو» بياورد. اين هدفى است كه از «كتاب» انتظار نمى‏رود. نشريه، اگر «سخن نو» نگويد، كتابى است با شماره پياپى و تاريخ انتشار. «سخن» را، آنگاه مى‏توان «نو» دانست كه با دستمايه ابتكار پيش آيد: يا در محتوا، يا در نحوه بيان، يا در شيوه استخراج نكات نو از متون كهن، همان‏گونه كه شعر يك شاعر در وصف خورشيد و كوه و اقيانوس، تازه است، گرچه خورشيد و كوه و اقيانوس، همان است كه بود.
«نگاه نو به متن كهن»، سخنِ تازه پديد مى‏آورد. و اين، همان مايه حيات روح انسان است، همان سان كه هواى تازه و آب و غذاى تازه، مايه تداوم بدن.
امّا اين «نگاه نو و سخن تازه» زمانى مفيد است كه: اصالت متن را خدشه‏دار نكند، با مبانى صحيح و عقل سليم مخالف نباشد، متن را به رأى خود تفسير نكند و بر مبناى پيش‏داورى به تأويل آن ننشيند. اگر چنين باشد، پاسخى تازه به نيازى جديد است، كه انسان همواره نياز جديد دارد. و اگر چنين نباشد، بدعتى است كه به هدم دين كمر مى‏بندد.
* * *

  • نام منبع :
    سفينه 07
    تاريخ انتشار :
    1385
    سردبیر :
    پهلوان، منصور
    صاحب امتیاز :
    مؤسسه فرهنگي نبأ مبين
    تلفن :
    7832000
    دورنگار :
    7832001
    پست الکترونیک :
    safineh@nabacultural.org
    امتیاز :
    علمی ترویجی
    مدیر مسئول :
    شهري، محمّد حسين
    آدرس اینترنتی :
    http://fa.safinahmagazine.ir
تعداد بازدید : 15608
صفحه از 202
پرینت  ارسال به