بشر، امروز به درجهاى از فناورى رسيده كه هرگز در طول عمر چند هزار ساله خود، بدان نرسيده بود. تاريخ انسان، در نخستين روزهاى هزاره سوم، به گونهاى بىمانند ورق خورده است، به گونهاى كه دشوارىهايى مانند «بحران هويت» را براى جوامع جهانى به ارمغان آورده است. «هويت انسانى» امروز، مانند پرِ كاهى است كه در برابر هجومِ تندبادِ امواج شتابناكِ اطلاعات، تاب مقاومت ندارد، هرلحظه به سويى مىرود و هر دم، جهتى ديگر مىگيرد. در نظر پارهاى از افراد، «جهانى شدن» به عنوانِ ويژگىِ بارزِ اين روزها، تهديدى است عليه «شخصيت انسانى». البته اين ديدگاه، زمانى درست است كه تنها وجه منفى جهانى شدن را در نظر آوريم و از آثار مثبت آن غافل شويم. امّا عاقل، كسى است كه تهديدها را به فرصت تبديل كند و از هر زمان و هر زمينهاى راهى به پيشبرد اهداف سالم انسانى بجويد. در همين راستا، مُصلحان و انديشمندانى كه «تشنگىِ بشر به معنويت» را، در شمارِ دردهاى انسانِ امروز مىدانند، درصدد برآمدهاند كه از متون كهن براى درمانِ اين دردِ جهانى بهره گيرند. البتّه با تحريرى جديد، يعنى نگاهى امروزين به مواريث پيشين.
در اين فضا، صحيفه سجاديه سرشار از پيامهاى روحنواز و انسانساز است. اين سخن، «قولى است كه جملگى برآناند». اقبال دانشمندان منصف غيرشيعى و حتّى غير مسلمان به صحيفه ـ تا آنجا كه در شعاع خورشيد آن قرار گرفتهاند ـ نشان از اين حقيقت دارد كه اينگونه پيامها، درمانِ دردِ ديرسالِ بشر است، دردى كه امروزه به شدّتى بيش از سدههاى پيش رخ نموده است: بحران معنويت.
* * *
براى استخراجِ برونْدادهاى مناسب از اين گنجينه پربركت الهى، در سه مرحله بايد پيش رفت، مراحلى كه در هر مقطع مىتواند همزمان باشد و به پيشرفت يكديگر كمك مىكنند:
1 ـ پيام صحيفه را به جانهاى خود برسانيم و اين سخنِ دلنشين را در دلهاى خود بنشانيم. براى اين كار، بايد موانع ايمان را از سر راهِ دل برداريم، به علف هرزهاى تشكيك ـ كه اين روزها از هر سو، سربرمىآورند ـ مجال ندهيم تا گلهاى معطّر يقين و