گرداگرد تربتت را گرفتهاند ، در حياط تو طواف مىكنند و به زيارتت آمدهاند ! سلام بر تو كه من ، آهنگ تو كردهام و رستگارى نزد تو را اميد مىبرم !
سلام بر تو ؛ سلام عارف به حُرمتت ، خالص در ولايتت ، تقرّبْ جوينده به خدا با محبّتت ، و بيزار از دشمنانت ! سلام كسى كه دلش به مصيبت تو ، زخمدار ، و اشكش به گاه ياد تو ، جارى است ! سلام فاجعه ديده اندوهگين ، سرگردان و در هم شكسته ! سلام كسى كه اگر با تو در طَف (كربلا) بود ، تو را با جانش از تيزىِ شمشيرها ، نگاه مىداشت و جانش را سپر تو مىنمود و پيش رويت مىجنگيد و بر سركشان بر تو ، يارىات مىداد و تن و جان و مال و فرزندش را فدايت مىكرد ! جانش فداى جان تو و خاندانش سپرِ حفظ خاندان تو باد !
اكنون كه روزگار ، مرا عقب آورده و تقدير ، مرا از يارى تو باز داشته است و نبودهام تا با جنگجويان با تو بجنگم و در برابر برافرازندگان پرچم دشمنى با تو ، بِايستم ، پس هر صبح و شام ، بر تو مىنالم و به جاى اشك ، از ديده ، خون مىافشانم ،