1013
گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام

و پيروان و وابستگانت ، حركت كردى و حقيقت و برهان روشن را فراز آوردى و با حكمت و اندرز نيكو ، به سوى خدا ، فرا خواندى و به اجراى حدود شرعى و اطاعت از معبودِ هستى ، فرمان دادى و از پليدى‏ها و طغيان ، باز داشتى و آنان ، با ستم و تجاوز ، با تو رويارو شدند و تو ، پس از اندرز دادن و تأكيد حجّت‏هابراى ايشان ، با آنان جهاد كردى ، و آنان ، پيمان و بيعت با تو را شكستند و پروردگار و جدّت را خشمگين كردند و به جنگ ، آغازيدند ، و تو در برابر ضربِ نيزه و شمشير ، پايدارى كردى و لشكر فاجران را در هم شكستى و در غبار جنگ ، فرو رفتى و با شمشير ذو الفقار ، قهرمانانه جنگيدى ، گويى كه علىِ برگزيده ، تويى .
و هنگامى كه تو را استوارْدل و بدون ترس و واهمه ديدند ، نيرنگ‏هاى نابود كننده‏شان را بر تو بر افراشتند و با مكر و شرارت ، با تو جنگيدند و [ عمر بن سعد ]لعين ، سربازانش را فرمان داد تا تو را از آب و ورود به آن ، باز دارند و به كارزار با تو ، شتاب كردند و به جنگ با تو ، اقدام نمودند و تو را هدف تير و سنگ خود ، قرار


گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام
1012

تو فرزند پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله ، و رهايى دهنده قرآن ، و بازوى مردمان ، و كوشنده در اطاعت فرمان ، و حافظ عهد و پيمان ، و كناره‏گير از راه‏هاى فاسقان ، و بذل كننده همه توان ، و طول دهنده ركوع و سجود بودى .
به دنيا ، بى‏رغبت بودى ، همچون بى‏رغبتى كوچ كننده از آن و در نگرنده به دنيا ، با چشم بيمناكان از آن . آرزوهايت از آن ، برچيده ، و همّتت از زيور آن ، چرخيده ، و نگاه‏هايت از زيبايى آن ، كنار كشيده ، و رغبتت به آخرت ، شناخته شده بود .
تا ستم ، دست خود را دراز كرد و ظلم ، نقاب خود را باز كرد و گم‏راهى ، پيروانش را فرا خواند ، در حالى كه تو در حرم جدّت [ مدينه ]ساكن بودى ، از ستمكاران ، جدا شدى و با خانه و محراب ، همنشين گشتى ، و از لذّت‏ها و شهوت‏ها ، بر كنار بودى . منكَر را با دل و زبانت ، به اندازه تاب و توانت ، انكار مى‏كردى و سپس ، علمت ، مقتضىِ انكار گشت و جهاد با كافران ، بر تو لازم شد و تو با فرزندان ، خاندان

تعداد بازدید : 98469
صفحه از 1088
پرینت  ارسال به