۴۲.كفاية الأثر- به نقل از عبد اللَّه بن عبّاس -: بر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در آمدم و حسن عليه السلام بر گردن و حسين عليه السلام بر روى ران ايشان بود . پيامبر صلى اللَّه عليه و آله صورت و دهان آن دو را مىبوسيد و مىفرمود: «خدايا! دوستدار اين دو را دوست بدار و دشمن آنان را دشمن بدار» .
سپس فرمود: «اى ابن عبّاس! گويى مىبينم كه موى سپيد مَحاسنش از خونش خضاب شده و دعوت مىكند ؛ امّا پاسخى نمىيابد ، و يارى مىطلبد ؛ امّا يارى نمىشود» .
گفتم: اى پيامبر خدا! چه كسانى اين كارها را مىكنند؟
فرمود: «بَدان امّتم! آنان را چه مىشود؟ خدا ، شفاعتم را شامل ايشان نكند!» .۱
2 / 14
پيشگويى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله درباره مزار او و زائرانش
۴۳.الإرشاد: پيامبر صلى اللَّه عليه و آله روزى نشسته بود و على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام گِردش را گرفته بودند. پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به آنان فرمود: «شما در چه حالى خواهيد بود، هنگامى كه بر خاك بيفتيد و مرقدهايتان پراكنده شود؟» .
حسين عليه السلام به پيامبر صلى اللَّه عليه و آله گفت: ما به مرگ طبيعى مىميريم ، يا كشته مىشويم؟
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: «پسركم! تو به ستم ، كشته مىشوى و برادرت نيز به ستم ، كشته مىشود و فرزندانتان در زمين ، رانده و پراكنده مىشوند» .
حسين عليه السلام گفت: چه كسى ما را مىكشد، اى پيامبر خدا؟