535
گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام

حسين عليه السلام ، براى او دعا كرد و دستور داد تا از ميدان ، باز گردد.

3 / 19

ابو عمر شَبيب بن عبد اللَّه نَهشَلى‏

شَبيب بن عبد اللَّه نَهشَلى ، از ياران امام حسين عليه السلام و از طايفه بنى نُفَيل بن دارِم بوده است .
از وى در زيارت‏هاى «رجبيّه» و «ناحيه مقدّسه» ، چنين ياد شده است :
السَّلامُ عَلى‏ شَبيبِ بنِ عَبدِ اللَّهِ النَّهشَلِىِّ۱ .
سلام بر شَبيب بن عبد اللَّه نَهشَلى !

۳۶۰.مثير الأحزان- به نقل از مهران، هم‏پيمان بنى كاهل -: در كربلا با حسين عليه السلام بودم كه ديدم مردى ، به شدّت مى‏جنگد ، و به گروهى حمله نمى‏بَرد ، جز آن كه آنها را از هم مى‏شكافد و سپس ، به سوى حسين عليه السلام باز مى‏گردد و رَجَز مى‏خواند و مى‏گويد :


بشارت ده كه به راه درست در آمده‏اى و احمد را ديدار مى‏كنى‏و بر بلنداى درِ باغ بهشت ، فراز مى‏آيى !
پرسيدم : اين شخص ، كيست ؟
گفتند: ابو عمر نَهشَلى (نيز گفته شده : خَثعَمى) .
سپس عامر بن نَهشَل ، يكى از افراد تيره بنى لات از قبيله ثَعلَبه ، راه را بر او گرفت و او را كُشت و سرش را جدا نمود . اين ابو عمر ، از شب زنده‏دارانِ بسيارْ نمازگزار بود.۲

1.الإقبال : ج ۳ ص ۷۳ و ۳۴۱ .

2.شَهِدتُ كَربَلاءَ مَعَ الحُسَينِ عليه السلام ، فَرَأَيتُ رَجُلاً يُقاتِلُ قِتالاً شَديداً ، لا يَحمِلُ عَلى‏ قَومٍ إلّا كَشَفَهُم ، ثُمَّ يَرجِعُ إلَى الحُسَينِ عليه السلام ويَرتَجِزُ ويَقولُ : أبشِر هُديتَ الرُّشدَ تَلقى‏ أحمَدا في جَنَّةِ الفِردَوسِ تَعلو صُعُدا فَقُلتُ: مَن هذا ؟ فَقالوا : أبو عُمَرَ النَّهشَلِيُّ - وقيلَ : الخَثعَمِيُّ - فَاعتَرَضَهُ عامِرُ بنُ نَهشَلٍ أحَدُ بَنِي اللّاتِ مِن ثَعلَبَةَ ، فَقَتَلَهُ وَاجتَزَّ رَأسَهُ ، وكانَ أبو عُمَرَ هذا مُتَهَجِّداً كَثيرَ الصَّلاةِ ۳۶۳ (مثير الأحزان : ص ۵۷، بحار الأنوار: ج ۴۵ ص ۳۰) .


گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام
534

او همانند شيرى دلير جنگيد و برناگوارى‏هاى سخت ، شكيبايى ورزيد ، تا در ميان كشته‏ها افتاد . او زخم‏هاى بسيارى برداشت و همچنان ، بى‏حركت افتاده بود تا اين كه شنيد : «حسين ، كشته شد !» . جنبيد و از كفشش ، كاردى را بيرون كشيد و [ دوباره ] با دشمنان نبرد كرد ، تا كشته شد . رضوان خدا بر او باد !

۳۵۹.الملهوف : سُوَيد بن عمر بن ابى مُطاع ، پيش آمد. او كه [مردى ]ارجمند و پُرنماز بود ، به سانِ شيرى شَرزه مى‏جنگيد و بر حوادث سهمگين ، نهايتِ شكيبايى را ورزيد تا ميان كشتگان ، به زمين افتاد و از فراوانى زخم ، سنگين شد و [ بر زمينْ ]بى‏حركت مانْد ، تا شنيد كه مى‏گويند: حسين ، كشته شد !
پس با زحمت برخاست و از چكمه‏اش چاقويى بيرون آورد و با آن، به جنگ با دشمنان پرداخت تا به شهادت رسيد . رضوان خداوند بر او باد !۱

3 / 18

جوانى كه پدرش شهيد شده بود

از نام و نسب اين جوان، اطّلاع دقيقى در دست نيست . برخى از متأخّران ، او را عمرو بن جُنادة بن كعب انصارى دانسته‏اند . محدّث قمى رحمه اللَّه عليه ، احتمال داده كه وى ، فرزند مُسلم بن عَوسَجه باشد.۲
به هر حال، مَقتل‏نگاران ، از جوانى ياد كرده‏اند كه پدرش شهيد شده بود و مادرش ، از وى خواست كه به يارى فرزند پيامبر صلى اللَّه عليه و آله برود . وى نيز به ميدان رفت و شهيد شد . سپاهيان دشمن ، سر او را به سوى لشكرگاه امام عليه السلام پرتاب كردند ؛ امّا اين مادر باايمان و دلاور ، سرِ عزيز خود را برداشت و ضمن آفرين گفتن بر نور چشم خود، آن را به سوى دشمن ، پرتاب كرد و با عمود خيمه ، به آنان حمله‏ور شد كه امام

1.تَقَدَّمَ سُوَيدُ بنُ عُمر بنِ أبِي المُطاعِ ، وكانَ شَريفاً كَثيرَ الصَّلاةِ ، فَقاتَلَ قِتالَ الأَسَدِ الباسِلِ ، وبالَغَ فِي الصَّبرِ عَلَى الخَطبِ النّازِلِ ، حَتّى‏ سَقَطَ بَينَ القَتلى‏ وقَد اُثخِنَ بِالجِراحِ ، ولَم يَزَل كَذلِكَ ولَيسَ بِهِ حَراكٌ حَتّى‏ سَمِعَهُم يَقولونَ : قُتِلَ الحُسَينُ ، فَتَحامَلَ وأخرَجَ مِن خُفِّهِ سِكّيناً ، وجَعَلَ يُقاتِلُهُم بِها حَتّى‏ قُتِلَ رِضوانُ اللَّهِ عَلَيهِ ۳۶۲ (الملهوف : ص ۱۶۵ ، مثير الأحزان : ص ۶۷) .

2.نفس المهموم: ص ۲۶۶.

تعداد بازدید : 71374
صفحه از 1088
پرینت  ارسال به