دستورى خصوصى مىدانند كه طبق برنامهاى از پيش تعيين شده ، امام عليه السلام مأمور به آن بود. به نظر اين عدّه، قيام امام حسين عليه السلام ، طرّاحى غيبى داشته است ؛ يعنى دستِ غيب ، نمايشنامه عاشورا را نوشته و امام عليه السلام ، آن را اجرا كرده است و پس از او، امكان اقتدا به ايشان ، وجود ندارد . بر اساس اين ديدگاه، قيام امام حسين عليه السلام ، استثنا بوده است، نه قاعده، و از استثنا نمىتوان اصل ساخت. يكى از دانشوران مىنويسد :
در زمينه واقعه كربلا ، جز تكليف شخصى ، كلام ديگرى نمىشود گفت۱ .
ب - شهادت فِدْيهاى
شهادت فِديهاى ، به نظريّه مسيحيان در باره مصلوب شدن عيسى عليه السلام بىشباهت نيست ، يعنى همان گونه كه عيسى عليه السلام تن به صليب داد تا فداى گناهان انسانها شود، امام حسين عليه السلام نيز به شهادت رسيد تا گناهان امّت را بشوُيد و شفيعشان شود.۲ اين تفسير ، تفسير مسيحى از قيام حسين عليه السلام است و هيچ مستندى در متون دينى ندارد.
ج - شهادت سياسى
مشهورترين تفسير از اهداف امام حسين عليه السلام ، شهادت سياسى است و امروزه ، در كتابها و سخنرانىها همواره اين تفسير ،تبيين و تبليغ مىشود. تفسير ياد شده ، در واقع ، تحليلى سياسى از قيام امام حسين عليه السلام است و برخاسته از اسلام سياسى. پس از اين كه مسلمانان در عصر حاضر ، به اسلام سياسى رسيدند و ابعاد سياسى دين در نگاه آنان برجسته شد، اين تفسير نيز از درون آن ، استخراج شد.
سيّد هبة الدين شهرستانى ، در اين باره مىگويد:
امام حسين عليه السلام مىدانست كه چه بيعت بكند و چه نكند ، كشته خواهد شد ، با اين تفاوت كه اگر بيعت نمايد ، هم او كشته خواهد شد و هم مجد و آثار جدّ او از بين خواهند رفت ؛ ولى اگر بيعت نكند ، تنها او كشته مىشود ؛ امّا در نتيجه ، آرزوهاى