843
گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام

جاى دارد و آن قدر نزديك است كه در [همه ]رازگويى‏ها حاضر است . او را بر كارهاى بزرگ و فاجعه‏هاى روزگار و پيشامدهاى دردناك و دردهاى جانسوز و وقايع سِتُرگ و مصيبت‏هاى بس دهشتناك و گران‏بار و سنگين و كُشنده ، مى‏ستاييم .
اى قوم ! خداى متعالِ ستودنى ، ما را با مصيبت‏هايى سنگين و شكافى بزرگ در اسلام ، آزموده است . ابا عبد اللَّه عليه السلام و خاندانش كشته شده‏اند ، زنان و كودكانش اسير گشته‏اند و سر او را بر بالاى نيزه ، در شهرها چرخانده‏اند و اين ، مصيبتى است كه نظيرى ندارد .
اى مردم ! كدام يك از مردان شما ، پس از شهادت او ، شادى مى‏كنند و كدامين چشمِ شما مى‏تواند اشك خود را نگاه دارد و آن را از ريختن ، باز دارد ؟ بر شهادت او ، آسمان‏هاى استوارِ هفتگانه و درياها با امواج خود و آسمان‏ها با ستون‏هاى [نامرئى ]خود و زمين با كرانه‏هاى خود و درختان با شاخه‏هاى خود و ماهى‏ها در ژرفاى درياها و فرشتگان مقرّب و همه آسمانيان ، گريستند .
اى مردم ! كدامين قلب از شهادت او نشكافت ؟! يا كدامين دل بر او نسوخت ؟! يا كدامين گوش ، اين مصيبت شكافنده اسلام را شنيد و از شنيدن ، باز نمانْد ؟ !
اى مردم ! ما رانده شده و آواره ، از شهرها تبعيد و دور گشته‏ايم ، گويى كه فرزندان تُرك و افغانيم ،۱ بى آن كه گناهى انجام داده يا ناپسندى را به جا آورده و يا ضربه‏اى به اسلام زده باشيم ، و مانند اين را در باره پدرانِ پيشين خود نيز نشينده‏ايم «و اين ، دروغ‏بستنى ، بيش نيست»۲ .
به خدا سوگند ، اگر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله آن اندازه كه سفارش رعايت ما را به ايشان كرد ، سفارش به جنگ با ما مى‏كرد ، نمى‏توانستند از آنچه با ما كردند ، بيشتر انجام دهند !
پس «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّآ إِلَيْهِ رَ جِعُونَ»۳ از مصيبتى به چه بزرگى و دردناكى و دهشتناكى

1.ترك‏ها و افغان‏ها در آن روزگار ، هنوز مسلمان نشده بودند .

2.سوره ص : آيه ۷ .

3.«همه از خداييم و به سوى او باز مى‏گرديم» (بخشى از آيه ۱۵۶ از سوره بقره، كه به تعبير قرآن، صابران، آن را در وقت مصيبت، بر زبان مى‏آورند).


گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام
842

شنيدم كه دخترى بر حسين عليه السلام نوحه مى‏خوانَد و مى‏گويد :


خبر [شهادت‏] سَرورم را كسى داد و [قلبم را] به درد آورد.خبر خبرآورنده ، مرا بيمار و گرانبار كرد .
اى چشمان من ! سخاوت كنيد و اشك بريزيدو هر دو با هم در اشك ريختن ، سخاوت به خرج دهيد ،
بر كسى كه [كشته شدنش‏] عرشِ خداى بزرگ را لرزاندو بينى دين و شُكوه را بريده ساخت ؛
بر فرزند پيامبر خدا و فرزند وصىّ اوهر چند در سرايى فاصله‏دار و دور از ما [افتاده‏] است.
سپس گفت : اى آورنده خبر ! اندوهمان را بر ابا عبد اللَّه ، تجديد كردى و زخم سربسته‏مان را نيشتر زدى . تو كيستى ، خدا ، رحمتت كند ؟
گفتم : من بشير بن حَذلَم هستم . مولايم على بن الحسين عليه السلام مرا روانه كرد و خود اكنون ، همراه خانواده و زنان ابا عبد اللَّه الحسين عليه السلام در فلان جا فرود آمده است .
آنان ، مرا گذاشتند و بلافاصله ، روانه شدند . من نيز اسبم را تاختم و به نزد كاروان ، باز گشتم . ديدم كه مردم ، راه‏ها و جاى‏ها را پُر كرده‏اند . از اسبم پياده شدم و از ميان مردم ، عبور كردم تا به درِ خيمه رسيدم .
على بن الحسين عليه السلام درون خيمه بود و بيرون آمد ، در حالى كه با پارچه همراهش ، اشك‏هايش را پاك مى‏كرد ، و پشت سرِ ايشان ، خادمى با يك چارپايه بود كه آن را براى على بن الحسين عليه السلام نهاد و ايشان بر آن نشست . نمى‏توانست جلوى اشك ريختن خود را بگيرد و صداى مردم به گريه ، و ناله دختران و زنان ، بلند شد و مردم ، از هر سو به او تسليت مى‏گفتند و آن مكان به ضجّه و ناله در آمد . امام عليه السلام با دستش اشاره كرد كه : «ساكت باشيد» و هيجان مردم ، فرو نشست .
آن گاه امام عليه السلام فرمود : «ستايش ، ويژه خداى جهانيان است ؛ بخشنده مهربان ، مالك روز جزا ، آفريدگار همه آفريده‏ها ؛ كسى كه آن قدر دور است كه در آسمان‏هاى بَرين ،

تعداد بازدید : 90076
صفحه از 1088
پرینت  ارسال به