سخن گفتهاند كه «باران آسمان را حبس مىكند». ۱ در اين حالت، گناه محروميّت ديگران از آن نعمت، به عهدهى كسى است كه با گناه خود، سبب آن حرمان شده است. دامنهى اين آثار و پيامدها تا آنجا مىرسد كه به گفتهى قرآن: «ظهر الفساد في البرّ و البحر بما كسبت أيدي النّاس.۲ قرآن، حتّى از پيامدهاى نسيان و خطا هم سخن مىگويد: ربّنا لا تؤاخذنا ءان نسينا أو أخطأنا.۳
گاه، ظلم ديگران بر نعمت الاهى (بغى و تجاوز ناحق)، امكان دستيابى آسان به امكانات هدايتى را دشوار مىسازد؛ همانگونه كه ظلم مشركان قريش، سبب شد كه پيامبر رحمت و هدايت براى مدّتى، از ديدرس مردم دور بماند و در غار پنهان شود. فراتر از آن نيز مىتوان نگريست: مگر پيامبران مكلّف نشدهاند كه به اندازهى عقل مردمان با آنان سخن بگويند؟ ۴ و مگر مردم، عقل خود را تا چهاندازه شكوفا كردهاند كه بيشتر در معرض تابش انوار تابان عقل كامل پيامبران قرار گيرند؟ آيا اينگونه محدود كردن پيامبران، ظلم به آنان نيست؟
* * *
با وجود تمام اين نكات، خداوند متعال، نور خود را در هر حال، به اتمام مىرساند، با وجود تمام توطئههايى كه كافران و مشركان به كار مىبندند. ۵ اين است كه زمين خدا، هرگز از حجّت حق خالى نمىماند، چه آن حجّت، در اوج شهرت و غلبه و اقتدار باشد يا در حضيض گمنامى و ناامنى و تنهايى. ۶ اساسا در برابر نور الاهى، اينگونه اوج و حضيضها معنى ندارد. ولىّاللّه، غالب باشد يا مغلوب، در امان يا ناامن، در كاخ يا زندان... در هر حال، در جايگاه ولايت قرار دارد. مگر آن مقام را مردم به او دادهاند تا مردم از او بگيرند؟ البتّه نور خورشيد، بدون